1_1_1_
مثال 1:
Je suis allee a la gare
[از فرانسه: من به ایستگاه رفتهام (مؤنث).]
(اطلاعات دربارهی یک شخص مؤنث است، نه در مورد وسیلهی مسافرت)
Ich bin zum Bahnhof gegangen.
[از آلمانی: من به ایستگاه راهآهن رفتهام.]
(اطلاعاتی در مورد شخص نداده، اطلاعات در مورد وسیلهی مسافرت است.)
علت: تفاوتهای ارتباطی متأثر از بان
مثال 2:
La France est veuve
[از فرانسه: (پمپیدو در مرگ دو گل گفت: فرانسه بیوه است.]
Frankreich ist Witwe-Frankreich ist Witwe geworden.
[از آلمانی: فرانسه بیوه شده است.]
Frankreich ist verwitwet-Frankreich ist verwaist [orphaned]
[ترجمهی دیگر از آلمانی به فارسی، فرانسه بیوه شده است. (فرانسه یتیم شد).]
علت: تفاوت ارتباطی متأثیر از زبان ([بیوه] La France-Witwe)
واژهی Frankreich در آلمانی خنثی است. تصویر «بیوه» برای کسی که فرانسه بلدنیست، عجیب مینماید. واژهی Waise [یتیم] هم خنثی است؛ تصویر دلبستگی عاطفی که به شکلی متفاوت درآمده است.
تغییرات عمدی: هرگاه اهداف موردنظر در ترجمه با اهداف متن اصلی متفاوت باشد، این نوع تغییرات غالباً در ترجمه ایجاد میشود به علاوه اگر زبان مخاطبان متن مقصد مختلف باشد، تغییری در چرخهی خوانش پدید میآید. از آنجا که این وضعیت موجب تغییری در نقش عمل ارتباطی میگردد، دیگر تلاشی برای یکسانسازی نقشها بین متنهای زبان مبداء و زبان مقصد صورت نمیگیرد، بلکه بسندگی زبان مقصد را در کلامیسازی مجدد متن در راستای «نقش خارجی» (foreign function) باید جست. در همین راستا، علاوه بر ردهشناسی متنِ مرتبط با ترجمه، یک ردهشناسی ترجمه هم باید تنظیم شود.
– نشانهی [ ] از مترجم زبان آلمانی است.
1-2-2-
مثال 3:
C vor o und u und a spricht man immer wie ein k; soll es wie ein c erklingen, last man die Cedille springen.
[از آلمانی: حرف c اگر قبل از u، a یا o بیاید همیشه k خوانده میشود، برای اینکه درست خوانده شود باید سدیل را در نظر نگیریم.]
(قافیه فنی ـ حافظهای)
هدف 1: انتقال یک قاعده (اصل)
هدف 2: بخشیدن صورت هنری به متن برای تسهیل در یادگیری
هدف 3: دادن صورت خوشایند به متن برای دلپذیرکردن فرآیند یادگیری)
مثال نقیض 3 الف:
Ein Wiesel/sass auf einem Kiesel/inmitten Bach geriesel …(Chirstian Morgenstern)
[از آلمانی: نشست روی تخته سنگی قرقری/ در میان چشمهای آرام جاری …(کریستیان مرگن اشترن)]
هدف 1: انتقال یک حقیقت عینی
هدف 2: آفرینش ادبی به منظور انتقال تأثیر زیباییشناختی
غالب بودن هدف شمارهی 2 در خود متن تثبیت شده است:
“Das raffinierte Tier/ Tat’s um des Reimes W.llen”
[حیوان از انسان همیشه اهلیتر، تا قافیه جور در بیاد بهتر]
مکس نایتپنج نسخهی انگلیسی از مثال بالا فراهم میآورد و یوری لوی تمام آنها را معادل قلمداد میکند) 103: 1069-4):
A weasel A ferret
Perched on an easel nibbling a carrot
Within a patch of teasel in a garret ….etc.
– سدیل علامتی است در زبان فرانسه که چنانچه در زیر c بیاید نشان میدهد که این حرف با وجود قرارگرفتن قبل از حرف صدادار همان c خوانده میشود.
– mnemo-technical rhyme
– 1871-1914- اسکولارستیسیسم، نقد ادبی، گرامر و تنگ نظری را در اشعارش نقد میکرد و به طنز میگرفت، اشعار وی در بین مردم از اقبال بسیار خوبی برخوردار بوده و در قلب و حافظهی بسیاری از آلمانیها ماندگار شده است.
Max Knight
Jiri Levy
میتوانید به صفحه ی اصلی کتاب برگردید و به کل فهرست کتاب نگاهی بیاندازید.
فهرست کتاب نقد ترجمه کاترینا رایس