1_1_ ترجمهی بینازبانی:
ترجمهی بینازبانی را میتوان یک فرآیند ارتباطی دو زبانه دانست. هدف این فرآیند معمولاً تولید متنی در زبان مقصد است که از لحاظ نقش بامتن زبان مبداء معادل باشد (شامل دو رسانة، یعنی زبان مبدأ و زبان مقصد، و نیز یک وساطه، یعنی مترجم، که فرستندهی دوم محسوب میشود؛ از این رو ترجمهکردن برابر است با ارتباط ثانویه)
1-1-1-
به کارگیری دو زبان طبیعی و همینطور نقش واسطهای مترجم، طبیعتاً و ناگزیر به تغییری در پیام در خلال فرایند ارتباطی میانجامد. اوتو هاسل اوف(1969)، نظریه پرداز ارتباطات، معتقد است که حتی اگر فقط یک زبان دخیل باشد، ارتباط «ایدهآل» امکانپذیر نیست زیرا گیرنده همیشه دانش و انتظارات خودش را که با دانش و انتظارات فرستنده متفاوت است، در این ارتباط وارد میکند. پلت(1975) این عامل را «تفاوت ارتباطی» خوانده است. چنین تفاوتهایی در هنگام ترجمه بیش از انتظار ما پیش میآیند. در بخش زیر بین تغییرات «عمدی» و «غیرعمدی» (که هر دو ترجمه را تحت تأثیر قرار میدهند) تمایز قائل میشویم.
تغییرات غیرعمدی ممکن است به دلیل تفاوت در ساختار زبانها یا ناشی از تفاوتها در توانش ترجمه باشد.
مثال 1: Je suis allee a la gare …
مثال 2: La France est veuve …
1_2_
ارتباط شامل کنشهای زبانی و غیرزبانی است.
1_2_1_
– متنهای نوشتاری و متنهایی که برای اهداف ترجمه نوشته شدهاند، «ارتباط یکطرفه[1]» (گلینز[2] 1973) نام گرفتهاند. در این متنها از سویی عناصر غیرزبانیای که در ارتباط کلامی نقش دارند (مانند اشارات، حالتهای صورت، سرعت گفتار، آهنگ و غیره) تا حدی کلامی شدهاند. از سوی دیگر به دلیل محدودیت امکانهای کلامیسازی صریح و فاصلهی مکانی و زمانیای که بین گوینده و مخاطب وجود دارد و همچنین به علت فقدان بازخورد در عین عمل ارتباط، کار تحلیل این متنها دشوارتر میشود و تمام این عوامل در کنار دلایل دیگر به برداشتهای متفاوتی از متن منجر میشود.
1_2_2_
کنش، رفتاری هدفمند در یک موقعیت مشخص است (ورمیر 1972)، در اینجا مقصود از «هدف»، هدفِ گفتار، منظورِ گفتار ونیز انگیزهای است که به ارتباطی زبانی منجر میشود (لواندوسکی 1973-5: 288). به واسطهی این هدف، که نویسنده آن را در متنش کلامی می کند، متن نقش ارتباطی به خود میگیرد. اگر مترجم بتواند تعیین کند که متن به کدام گونهی متنی تعلق دارد یا چه نوع متنی است، در تعیین این هدف کمک بزرگی به خود کرده است.
متنهای نوشتاری ممکن است دارای هدفهای متعدد یا خاصی باشند. این اهداف ممکن است از مقام و مرتبه یا ترتیب خاصی برخوردار باشند. اگرچه اکثراً یک هدف (و همراه با آن یک نقش متنی) هدفِ غالب است.
مثال 3: C vor o und u und a spricht man immer wie ein k …
1_3_
زبان (در میان سایر عوامل) یک پدیدهی زمانی است و در نتیجه موضوعی مرتبط با شرایط زمان. این موضوع همچنین به زبان در متنهای نوشتاری و در نتیجه به خود این متنها اشاره دارد، عاملی که در ترجمهکردن بسیار با اهمیت است.
1_3_1_
– نتیجهی طبیعی این وضعیت در وهلهی اول ضرورت ترجمهی مجدد همان متن زبان مبداء است، در صورتی که زبان مقصد تا آن حد تغییر کرده باشد که نسخهی زبان مقصد، یعنی نسخهای که انعکاسدهندهی شرایط زبانی قبلی (مبدأ) است، دیگر نتواند دستیابی به معادل نقشی را تضمین کند (مانند ترجمهی انجیل، و ترجمهی آثار نویسندگان کلاسیک).
1_3_2_
نتیجهی دیگر ممکن است درک نشدن نقش متن مبداء اصلی باشد،زیرا شرایطی که طی آن متن مبداء نقش خود را ایفا کرده دچار تغییر شده است و یا ممکن است بازسازی مجدد این موقعیت غیرممکن باشد (برای مثال Caesar Commentarii de bello gallico ـ کتابچهی تبلیغ انتخاباتی، یعنی متنهای عملی [نک. 1. 1. 2 . در زیر]) متنهایی که از بستر اجتماعی اصلی جدا شده و حالا گزارشی تاریخی محسوب میشوند و به همین شکل ترجمه میشوند، یعنی به صورت متنی اطلاعی؛ سفرهای گالیور، اثر جاناتان سویفت، طنزی در باب کجرویهای اجتماعی است، یعنی متن بیانی با نقش ثانویه عملی (اجرایی)؛ سفرهای گالیور در این نقش امروز تنها برای متخصصان این دورهی تاریخی قابل تشخیص است. این متن برای خوانندهی عادی (همچنین خوانندهی عادی متن اصلی) یک قصهی ماجراجویانهی خیالی (فانتزی)، یعنی متنی بیانی، به شمار میآید.
میتوانید به صفحه ی اصلی کتاب برگردید و به کل فهرست کتاب نگاهی بیاندازید.
فهرست کتاب نقد ترجمه کاترینا رایس