چکیده
برای آنکه تشخیص بدهیم ترجمهای معادل نقشی متن مبدأ خود است یا نه باید ابتدا آن را از لحاظ نوع متن، گونهی متن، و سبک تحلیل کنیم زیرا نوع متن، روش ترجمه را تعیین میکند، گونهی متن قراردادهای زبانی و متنی را منعکس میکند، و توجه به سبک رابطهی میان فرم و معنا را روشن میکند. در مرحلهی بعد باید متن مقصد را از لحاظ تصمیمهایی که مترجم در سطوح واژگانی، دستوری و سبکی گرفته تحلیل کرد تا معلوم شود با هر یک از اینها چه کرده و در نهایت آیا متن مقصد همان نقش مبداء را دارد یا نقشی دیگر پیدا کرده است.
رایس در 1971 کتابی در حوزهی نقد نقشگرای ترجمه به زبان آلمانی نوشت و با استفاده از نقشهای زبانی به ارزشیابی ترجمه پرداخت، مقالهی فصلی از آن کتاب است. چکیدهی فصل از مترجم فارسی است.
1-نکتههای مقدماتی و کلی
ترجمهی بینازبانی را میتوان یک فرآیند ارتباطی دو زبانه دانست. هدف این فرآیند معمولاً تولید متنی در زبان مقصد است که از لحاظ نقش بامتن زبان مبداء معادل باشد (شامل دو رسانة، یعنی زبان مبدأ و زبان مقصد، و نیز یک وساطه، یعنی مترجم…
2- فرآیند ترجمه کردن
مرحلهی تحلیل: برای رسیدن به متن زبان مقصدی که به لحاظ نقش، معادل متن زبان مبدأ باشد، مترجم باید نقشهای متن مبدأ را به روشنی توضیح دهد. این کار ممکن است در فرآیندی سه مرحلهای انجام گیرد، که این سه مرحله، بنا به قاعده، ممکن است با کوچکترین واحد متنی شروع شود و با کل متن پایان پذیرد، یا از کل متن آغاز شود و به تلحیل…
3- مرحلهی کلامیسازی مجدد
ارتباط طبقهبندی گونه و نوع متن با فرآیند ترجمه کردن
نظریه: نوع متن روش کلی ترجمه را تعیین میکند؛
گونهی متن توجه به قواعد سختار زبان و متن را میطلبد.
میتوانید به صفحه ی اصلی کتاب برگردید و به کل فهرست کتاب نگاهی بیاندازید.