پست مدرنیسم در ادبیات چیست و چه زمانی ظهور کرد؟

پست مدرنیسم در ادبیات چیست و چه زمانی ظهور کرد؟

پست مدرنیسم اصطلاحی برای ژانر و سبک ادبی است که در نیمه دوم قرن بیستم ظهور کرد. در تعریف پست مدرنیسم، ادبیات، کیفیت‌ها و ویژگی های جدیدی به خود می‌گیرد که در دهه‌های پیشین نداشت.

نویسندگان پست مدرنیست به دنبال تضعیف قراردادهای ادبی تثبیت شده به عنوان راهی برای کشف احساسات شدید خود پیرامون رویدادهای مهمی بودند که در طول زندگی آنها در جهان رخ داده بود.

پست مدرنیسم

در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، مدرنیسم ادبی، جنبش اصلی در ادبیات بود. با این حال، پس از جنگ جهانی دوم، مکتب جدیدی از نظریات ادبی، که پست مدرنیسم تلقی می شود، شروع به ظهور کرد.

پست مدرنیسم در ادبیات چیست؟

پست مدرنیسم جنبشی ادبی است که از معنای مطلق گریزان است و در عوض بر بازی، پراکندگی، فراداستان و بینامتنیت تأکید دارد.

جنبش ادبی در اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960 به عنوان واکنشی به جستجوی ادبیات مدرنیستی برای یافتن معنا در پرتو نقض قابل توجه حقوق بشر در جنگ جهانی دوم به شهرت رسید.

نظریه پردازان ادبی که پست مدرنیته را در ادبیات متبلور کردند عبارتند از: رولان بارت، ژان بودریار، ژاک دریدا، خورخه لوئیس بورخس، فردریک جیمسون، میشل فوکو و ژان فرانسوا لیوتار.

ریشه های ادبیات پست مدرن چیست؟

پیشرو ادبیات پست مدرن، ادبیات مدرنیستی (یا مدرن)، بر جست و جوی معنا تأکید می کرد، و نویسنده را به عنوان خالق نظم به سبک روشنگری و سوگواری جهان آشفته پیشنهاد می کرد – از جمله می توان به جیمز جویس، تی. الیوت و ویرجینیا وولف اشاره کرد.

با این حال، پس از سلسله نقض حقوق بشر که در طول جنگ جهانی دوم و پس از آن (از جمله هولوکاست، بمباران اتمی ژاپن، و توقیف ژاپنی ها در ایالات متحده)، نویسندگان شروع به این احساس کردند که گویی معنا یک جستجوی غیرممکن است. تنها راه پیشروی این بود که بی معنی بودن را به طور کامل بپذیریم.

بنابراین، ادبیات پست مدرن بسیاری از نظریه‌های مدرنیسم را رد کرد و بر پایه‌های دیگری بنا شد. از جمله دوری از معنا، تشدید پراکندگی و بی نظمی، و آغاز یک تغییر عمده در سنت ادبی.

پنج ویژگی ادبیات پست مدرن

  • تصادفی بودن

آثار پست مدرن ایده معنای مطلق را رد می کنند و در عوض تصادفی و بی نظمی را می پذیرند.

رمان‌های پست‌مدرن اغلب از راوی‌های غیرقابل اعتماد استفاده می‌کنند تا آب‌ها را با ذهنی‌گرایی افراطی گل‌آلود کنند و خوانندگان را از یافتن معنا در طول داستان باز دارند.

  • بازیگوشی

در حالی که نویسندگان مدرنیست برای از دست دادن نظم عزادار بودند، نویسندگان پست مدرنیسم از آن لذت می‌برند و اغلب از ابزارهایی مانند طنز سیاه، بازی با کلمات، کنایه و سایر تکنیک‌های بازیگوشی برای سرگیجه خوانندگان و درهم ریختن داستان استفاده می کنند.

  • تکه‌تکه شدن

ادبیات پست مدرنیسم تکه‌تکه شدن مدرنیسم را پذیرفت و آن را گسترش داد و آثار ادبی را بیشتر به سمت فرم‌های سبک کلاژ، تحریف زمانی و جهش‌های قابل توجه در شخصیت و مکان سوق داد.

  • فراداستان

ادبیات پست مدرن بر بی معنی بودن و بازی تاکید داشت.

نویسندگان پست مدرن شروع به آزمایش با عناصر متا بیشتری در رمان‌ها و داستان‌های کوتاه خود کردند و توجه را به خلاقیت آثار خود جلب کردند و به خوانندگان یادآوری کردند که نویسنده یک شخصیت معتبر نیست.

  • بینامتنیت

بسیاری از نویسندگان پست مدرن به عنوان شکلی از نوشتن به سبک کلاژ، آثار خود را آشکارا در گفتگو با متون دیگر نوشتند.

تکنیک‌هایی که آن‌ها به کار می‌بردند شامل پاستیچ (یا تقلید از سبک‌های نویسندگان دیگر) و ترکیب فرهنگ بالا و پایین (نوشته‌ای که به موضوعاتی می‌پردازد که قبلاً برای ادبیات نامناسب تلقی می‌شدند) بود.

ده نویسنده برجسته پست مدرنیسم

در هر مکتبی نویسندگانی وجود دارند که باعث شکل‌گیری و استحکام آن مکتب شده‌اند.

در ادامه برخی از نویسندگان برجسته ای که به جنبش پست مدرن کمک کرده‌اند آورده شده است:

جان بارت:

بارت مقاله‌ای در نقد ادبی با عنوان «ادبیات خستگی» (1967) نوشت که تمام نوشته‌ها را تقلید، توصیف می‌کرد و بسیاری آن را مانیفست ادبیات پست مدرنیسم می‌دانستند.

چهارمین رمان بارت “Giles Goat-Boy”، نمونه بارز ویژگی فراداستانی پست مدرنیسم است که در ابتدا و انتها چندین سلب مسئولیت تخیلی را به نمایش می گذارد و استدلال می کند که کتاب توسط نویسنده نوشته نشده و در عوض به نویسنده داده شده است.

ساموئل بکت

ساموئل بکت:

«تئاتر پوچ» بکت بر فروپاشی روایت تأکید داشت. در نمایشنامه در انتظار گودو (1953)، بکت یک روایت اگزیستانسیال کامل را خلق می‌کند که شامل دو شخصیت است که در انتظار ظاهر شدن گودو مبهم، روز خود را در نظر می گیرند. با این حال، او هرگز نمی رسد و هویت او فاش نمی شود.

ایتالو کالوینو:

رمان کالوینو “اگر در یک شب زمستانی یک مسافر” (1979) نمونه ای عالی از یک فراروایت است – این کتاب در مورد خواننده‌ای است که سعی می‌کند رمانی با عنوان اگر یک مسافر در شب زمستانی بخواند.

دون دلیلو:

پس از یک مدیر تبلیغاتی در نیویورک در دوران نیکسون، دنیای زیرین (1997) دلیلو روایتی استثنایی است که به بررسی ظهور سرمایه داری جهانی، افول تولیدات آمریکایی، سیا، و حقوق مدنی و موضوعات دیگر می‌پردازد.

سر و صدای سفید (1985) پسامدرنیسم را از طریق مصرف گرایی، دوباره چارچوب می‌دهد و شخصیت ها را با بی‌معنایی بمباران می کند.

جان فاولز:

زن ستوان فرانسوی (1969) اثر فاولز، رمانی تاریخی با تاکید عمده بر فراداستان است.

این کتاب دارای یک راوی است که بخشی از داستان می‌شود و چندین راه مختلف برای پایان دادن به داستان ارائه میدهد.

جوزف هلر:

او در رمان ” Heller’s Catch-22 ” بسیاری از خطوط داستانی را خارج از ترتیب زمانی بیان می‌کند و با معرفی اطلاعات جدید به آرامی داستان را می‌سازد.

هلر همچنین از پارادوکس (یک ابزار ادبی که با خودش در تضاد است، اما حاوی هسته قابل قبولی از حقیقت است) و مسخره (نوعی از کمدی که در آن موقعیت‌های پوچ به طور متزلزلی روی هم چیده می‌شوند) استفاده می‌کند تا روایت را پیچیده‌تر کند.

گابریل گارسیا مارکز:

صد سال تنهایی مارکز (1967) رمانی فوق‌العاده بازیگوش است که چندین شخصیت را دنبال می‌کند که در طول زمان طولانی پخش شده‌اند و بر کوچکی زندگی انسان تأکید می‌کنند.

توماس پینچون:

رنگین کمان جاذبه توماس پینچون (1973) فرزند ادبیات پست مدرنیسم است که از ساختاری پیچیده و تکه تکه برای پوشش موضوعات مختلفی مانند فرهنگ، علم، علوم اجتماعی، ناسزاگویی و ادب استفاده می‌کند.

کورت ونه‌گات:

سلاخ خانه پنج ونه‌گات (1969) روایتی غیرخطی دارد

که در آن شخصیت اصلی «در زمان گیر نکرده است» و بین زمان حال و گذشته بدون کنترل بر حرکت خود در نوسان است و بر ماهیت بی‌معنای جنگ تأکید می‌کند.

دیوید فاستر والاس:

شوخی بی نهایت والاس (1996) پست مدرنیسم را از طریق ساختار التقاطی، دایره المعارفی، شخصیت‌های گرفتار شده در شرایط پست مدرن، پایان نامه‌ها و پاورقی های وسواس گونه، و آگاهی پر پیچ و خم تجسم می‌بخشد.

پادشاه رنگ پریده (2011) نیز بسیار فراداستانی است و از شخصیتی به نام دیوید فاستر والاس استفاده می کند.

اهمیت ادبیات پست مدرنیسم

پست مدرنیسم در ادبیات نشان دهنده انحراف از ژانرهای قبلی است.

پست مدرنیست ها تلاش کردند تا پارانویای عمیق و احساس بی معنائی را که در نتیجه جنگ جهانی دوم و سایر رویدادهای مهم تاریخی احساس می کردند، بیان کنند.

پست مدرن با شکستن بسیاری از استانداردهای ادبی راه را برای ژانرهای جدیدی که در دهه‌های اخیر ظهور کرده‌اند، هموار کرد. ادبیات پست مدرن نیز کاوش مهمی در روان انسان و شکلی خلاقانه و غیرعادی از بیان هنری تلقی می‌شود.

جدیدترین ها

مطالب مرتبط