مدرنیسم ادبی از اواخر قرن نوزدهم شدوع شد و تمام قرن بیستم دوره مدرنیته است. در این قرن تمام علوم انسانی رشد زیادی داشتند.
در ادبیات هم در کنار نقد ادبی، نظریههای ادبی هم به وجود آمد.
رشتههایی چون هرمونتیک جدید، زبانشناسی، روانکاوی و علوم جدید دیگر باعث شد تا به مقوله رمان از دیدگاه تازهای نگریسته شود.
در قرن بیستم بود که رمان نو در راس انواع دیگر ادبی قرار گرفت.
ادبیات مدرنیستی/ مدرنیسم ادبی چیست؟
مدرنیسم ادبی تحت تأثیر صنعتی شدن جهانی و جنگ جهانی اول، سبکی عاطفی و تجربی از نثر و شعر بود که در ادبیات اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم رخ داد.
مدرنیسم ادبی به نویسندگان این امکان را میدهد که خود را به شیوههای تجربیتری نسبت به گذشته بیان کنند.
آثار مدرنیستی اغلب حاوی روایتهای غیرخطی و مونولوگهای درونی آزادانه هستند که بر تجربیات و احساسات فرد تأکید میکنند.
نویسندگان ادبیات مدرنیستی عبارتند از: فرانتس کافکا، دی. اچ. لارنس، ویرجینیا وولف، تی. الیوت، گرترود استاین، جوزف کنراد، ساموئل بکت، ویلیام کارلوس ویلیامز و دبلیو. ییتس
پنج ویژگی ادبیات مدرنیستی
در اینجا به چند ویژگی متمایز ادبیات مدرنیستی اشاره میکنیم.
- آزمايش:
ادبيات مدرنيستي از تعدادي فنون نگارش تجربي مختلف استفاده كرد كه قواعد مرسوم داستان سرايي را زير پا گذاشت.
برخی از این تکنیکها عبارتند از تصاویر و مضامین ترکیبی، پوچگرایی، روایتهای غیرخطی، و جریان آگاهی – که یک تکگویی درونی با جریان آزاد است.
- فردگرایی:
ادبیات مدرنیستی معمولاً به جای جامعه به عنوان یک کل بر فرد متمرکز است.
داستانها، شخصیتها را در حالی که با دنیایی در حال تغییر سازگار میشوند، دنبال میکنند و اغلب با شرایط و چالشهای دشوار سر و کار دارند.
- دیدگاه های چندگانه:
بسیاری از نویسندگان مدرنیست در منظر اول شخص با شخصیتهای متعدد نوشتند تا بر ذهنیت هر شخصیت تأکید کنند و با ارائه دیدگاههای گوناگون، به داستان عمق دهند.
- شعر آزاد:
بسیاری از شاعران مدرنیست ساختار سنتی شعر را رد کردند و شعر آزاد را انتخاب کردند که فاقد طرح قافیه، الگوی متریک یا فرم موسیقی است.
- ابزارهای ادبی:
بسیاری از نویسندگان مدرنیست به ابزارهای ادبی مانند نمادگرایی و تصویرسازی تکیه میکنند تا به خواننده کمک کنند تا نوشته را درک کند و ارتباط قویتری بین متن و خواننده ایجاد کند.
تفاوت بین مدرنیسم ادبی و ادبیات پست مدرنیستی چیست؟
ادبیات مدرنیستی بر علم، فلسفه، هنر و انواع عناصر خلاق برای بررسی تجربه انسانی تمرکز داشت.
با این حال، پست مدرنیسم از معنای مطلق گریزان است و در عوض بر بازی، چندپارگی، فراداستان و بینامتنیت تأکید دارد.
جنبش ادبیات پست مدرن در اواسط قرن بیستم واکنشی بود به سبک ادبی دوره مدرنیسم، اوایل قرن.
پست مدرنیسم تجسم افسون زدایی دوران پس از جنگ جهانی دوم، رد ایده حقیقت مطلق، اجتناب از تحلیل عمیق، و تمرکز بر باورهای ذهنی به جای علم بود.
مختصات رمان نو
رد روش روایی در رمان (به این معنا که رمان به اصطلاح story ندارد).
رد قهرمان سنتی
رد حادثه پردازی
تجربههای جدید زبانی
آزادی زمان
اهمیت دادن به تداعی معانی
شرکت دادن خواننده در رمان
بحث از عقاید و فلسفه