مکتب رئالیسم عصر اوج رماننویسی است. این مکتب به عنوان بزرگترین مکتب جهان شناخته میشود. رئالیستهای نخستین با شهر میانه خوشی نداشتند. رئالیسم در معنای عام بر هنری دلالت دارد که تصویری از زندگی واقعی به دست دهد.
بیانیه رئالیسم را شانفلوری منتشر کرد.
طرفداران رئالیسم معتقد بودند واقعیتی که در رمانتیسم مطرح میشود سطحی و زودگذر است.
به نظر رئالیستها واقعیتی که در رمانتیسم مطرح میشود سطحی و زودگذر است.
آنها به مقایسه مکتب رئالیسم و رمانتیسم میپردازند و میگویند: در رمانتیسم زندگی را طوری نشان میدادند که دوست داشتند آنطور باشد؛ بدیعتر، قهرمانانهتر و پرماجراتر از آنچه معمولا در عالم واقع است. به نوعی اغراق آمیز و آرمانی.
اما رئالیستها میکوشیدند زندگی را آنطور که واقعا وجود دارد، نشان دهند. هرچقدر هم که زشت و ناپسند باشد.
سارتر و مکتب رئالیسم
به عقیده سارتر: اشتباه طرفداران مکتب رئالیسم در این بود که فکر میکردند واقعیت در مشاهده آشکار میشود، در نتیجه میتوان توصیف بیطرفانهیی از آن کرد.
و چگونه چنین چیزی ممکن است در جایی که حتی ادراک محسوسات با طرفداری صورت میگیرد. جایی که نامیدن، به خودی خود، تغییر دادن شیء است.
رئالیسم در به تصویر کشیدن واقعیت موفق بود؟
درست است که طرفداران رئالیسم به این اعتقاد داشتند که زندگی را همانطور که هست باید به تصویر کشید اما در عمل بسیاری از رئالیستها هم به نحوی در واقعیت دخل و تصرف کردند.
گاه آن را پسندیدهتر و گاه زشتتر به تصویر کشیدند و این امری طبیعی است و به ذات ادبیات مربوط میشود.
همین که نویسنده به امری موضع میگیرد این یعنی خود به خود تصرف در واقعیت انجام شده.
به هر حال رئالیستها میکوشیدند زندگی افراد معمولی اجتماع را همانطور که هست به تصویر بکشند و قهرمانان داستان آنها معمولا از طبقه متوسط شهری و یا کارگران انتخاب میشد.
نویسندگان معروف مکتب رئالیسم
از نویسندگان معروف این مکتب در فرانسه: بالزاک، استاندال، فلوبر
بالزاک پدر رماننویسی جدید و پیشوای رئالیسم فرانسه است.
گوستاو فلوبر بزرگترین نویسنده رئالیست است اما امیل زولا او را ناتورالیست میداند.
در انگلستان: جین آستین، چارلز دیکنز، جورج الیوت، هنری جیمز.
در امریکا: جک لندن، مارک تواین
مارک تواین را آغازگر رئالیسم امریکا میدانند. از آثار معروف او هاکلبریفین، شاهزاده و گدا است. ارنست همینگوی اعتقاد داشت ادبیات جدید امریکا حاصل کتاب هاکلبریفین است.
در تاریخ ادبیات امریکا از سال 1930 به بعد مسئله بازگشت به رئالیسم وجود دارد که به آن نئورئالیسم گفته میشود.
از نویسندگان نئورئالیسم: ارنست همینگوی، جان استاین بک، ویلیام فاکنر و هرمان ملویل.
روسیه: در روسیه رئالیسم به سه نوع تقسیم شد:
- رئالیسم نخستین: گوگول، داستایوسکی، تورگنیف، تولستوی، چخوف
- رئالیسم انتقادی: ماکسیم گورکی
- رئالیسم سوسیالیستی: ماکسیم گورکی، شولوخف، ژدانف، سولژنتسین
معروفترین رمانهای رئالیستی
کمدی انسانی از بالزاک- مادام بواری اثر گوستاو فلوبر- جنگ و صلح از تولستوی- الیور تویست و دیوید کاپرفیلد از چارلز دیکنز- شنل اثر گوگول- ماجراهای هاکلبریفین از مارک تواین
اصول و قواعد رئالیسم
نوع ادبی غالب در رئالیسم رمان است. بالزاک رمان را ثبت و ضبط تاریخ عادات و اخلاق جامعه میدانست.
اصول مربوط به رمان در مکتب رئالیسم:
- تشریح جزئیات
- توجه به حوادث کوچک و برجسته کردن آنها
- استفاده از راوی سوم شخص
- تیپ سازی
تیپ سازی در رئالیسم
شخصیت رمان رئالیستی فردی است که نمایندگی یک طبقه را دارد. هم دارای خصوصیات عمده طبقه خود است و هم عادات و صفاتی دارد که منحصر به خود اوست.
نویسنده، پرسوناژ داستان را چنان میآفریند که از سایر افراد مشخص باشد اما جنبههای عمومی و طبقاتی زندگی او را نیز توصیف کند.
سرآغاز داستان نویسی در ایران با مکتب رئالیسم
پدر داستان نویسی در ایران محمدعلی جمالزاده شناخته میشود. او اولین مجموعه داستانی را با عنوان “یکی بود یکی نبود” در سال 1305 منتشر کرد که این داستانها واقعی و رئالیسم بودند.
از دیگر داستانهای رئالیستی در ایران میتوان به داستان “سگ ولگرد” اثر صادق هدایت و “تهران مخوف” اثر مشفق کاظمی اشاره کرد.
بعدها نویسندگان زیادی بودند که در این ژانر داستان نویسی کردند.
منبع: برگرفته از کتاب “مکتبهای ادبی” اثر سیروس شمیسا