سبک رئالیسم جادویی یکی از بی نظیرترین جنبش های ادبی قرن اخیر است. در حالی که معمولاً با نویسندگان آمریکای لاتین (شیلی، پرو، کلمبیا، مکزیک، آرژانتین، کوبا،برزیل و ….) گره خورده است، اما نویسندگانی از سراسر جهان سهم بزرگی در این ژانر دارند.
ظاهرا اولین بار فرانتس رو “هنرشناس آلمانی” این اصطلاح را به کار برد و بعدها، آلخو کارپنتیر -1949- آن را به صورت جدی وارد ادبیات کرد.
میتوان گفت که به واقع خاستگاه سبک رئالیسم جادویی امریکای لاتین نیست بلکه بعد از به شهرت رسیدن کتاب “صد سال تنهایی” اثر مارکز، این سبک به امریکای لاتین نسبت داده شد.
سبک رئالیسم جادویی چیست؟
رئالیسم جادویی ژانری از ادبیات است که دنیای واقعی را با ترکیبی از جادو یا فانتزی به تصویر میکشد. رئالیسم جادویی بخشی از ژانر رئالیسم داستانی است.
در یک اثر رئالیسم جادویی، جهان هنوز در دنیای واقعی استوار است، اما عناصر خارق العاده در این جهان، عادی تلقی می شوند.
رمانهای رئالیسم جادویی و داستانهای کوتاه بهمانند افسانهها، مرز بین خیال و واقعیت را از بین میبرند.
گذری بر تاریخچه رئالیسم شگفتانگیز
اصطلاح Magischer realismus، که به “رئالیسم جادویی” ترجمه می شود، اولین بار در سال 1925 توسط فرانتس رو، منتقد هنری آلمانی در کتاب Nach Expressionismus: Magischer Realismus (پس از اکسپرسیونیسم: رئالیسم جادویی) استفاده شد.
او از این اصطلاح برای توصیف «Neue Sachlichkeit» یا عینیت جدید استفاده کرد، سبکی از نقاشی که در آن زمان در آلمان رایج بود و جایگزینی برای رمانتیسم اکسپرسیونیسم بود.
Roh از اصطلاح Magischer realismus استفاده کرد تا به این ویژگی تأکید کند که اگر در دنیای واقعی گاهی توقف کنید و به واقع به اشیاء عادی نگاه کنید، چطور آن اشیا، جادویی، خارقالعاده و عجیب به چشم میآیند.
زمانی که Nach Expressionismus: Magischer Realismus در سال 1927 به اسپانیایی ترجمه شد، محبوبیت این ژانر در آمریکای جنوبی رو به افزایش بود.
آلخو کارپنتیر نویسنده فرانسوی-روسی کوبایی در طول اقامت خود در پاریس تحت تأثیر سبک رئالیسم جادویی قرار گرفت. او مفهوم روه را «رئالیسم شگفتانگیز» نامید.
تمایزی که او احساس میکرد در کل آمریکای لاتین اعمال شد.
در سال 1955، آنجل فلورس، منتقد ادبی، اصطلاح “رئالیسم جادویی” را در مقاله ای به زبان انگلیسی آورد.
او نویسنده آرژانتینی خورخه لوئیس بورخس را اولین نویسنده سبک رئالیسم جادویی نامید. بر اساس مجموعه داستان “تاریخچه جهانی رسوایی” که از اون منتشر شده بود.
در حالی که نویسندگان آمریکای لاتین، رئالیسم جادویی را به آنچه امروز است تبدیل کردند، پیش از آن هم نویسندگانی بودند که بدون شناخت سبک رئالیسم جادویی داستان هایی درباره موقعیت های پیش پا افتاده با عناصر خارق العاده خلق کرده بودند.
برای مثال، رمان مسخ اثر فرانتس کافکا – رمانی با مضامینی که منتقدان امروزی آن را رئالیسم جادویی می دانند – در سال 1915 منتشر شد، یک دهه قبل از اینکه کسی در مورد رئالیسم جادویی بنویسد و خیلی قبل از ظهور این ژانر در ادبیات آمریکای لاتین.
رئالیسم جادویی، خیالپردازی یا واقعیت؟
سبک رئالیسم جادویی خیالپردازی صرف نیست. در آن خیال و واقعیت به هم درمیآمیزند.
میتوان گفت به اعتبار نویسنده و یا قهرمان آن، رئالیسم است. اما به اعتبار خواننده فراواقعی و جادویی است.
پس روی هم آمیزهای است از رئالیسم و ضد رئالیسم
مولفههای این سبک
هر رمان رئالیسم جادویی با رمان دیگر متفاوت است و هیچ کدام نمیتوانند کاملا شبیه به هم باشند. اما همگی یک ساختار و یا ویژگیهایی دارند که در همهشان یکسان است:
اتفاقات و حوادث فرامنطقی:
داستان نویس علاوه بر توجه به خرافات و اساطیر، ماجراها و اتفاقات فرامنطقی خلق میکند.
شگفتی:
شگفتی در قهرمان، اعمال و اتفاقات. مانند پرواز کردن آدمی، داشتن عمر طولانی و یا نامیرایی، زلزله به دلیل وجود آهنربا و …..
زمینههای سیاسی:
داستان سبک رئالیسم جادویی تنها برای مشغول کردن خواننده نیست و اغلب کارکردهای اجتماعی، سیاسی نیز دارد.
به عنوان مثال: منیرو روانی پور در رمان “اهل غرق” مساله ورود صنعت نفت به جنوب ایران و پیامدهای اجتماعی آن را مطرح کرده.
برهم خوردن مرز میان خیال و واقعیت:
در رئالیسم جادویی سعی بر این است که توهم واقعیت برای خواننده به وجود بیاید.
مبالغه:
با مبالغه جهان به صورت نامعقول نشان داده میشود. مثل پرواز آدمی. همچنین مبالغه در اعداد شیوه رایج در این سبک است.
تکنیک مبالغه در آثار گارسیا مارکز به خوبی مشهود است.
درهم ریختن زمان:
زمان درهم و ذهنی است و مانند رمانهای دیگر خطی نیست.
رویا، اسطوره و خیال
سکوت اختیاری:
قهرمان داستان در مورد حوادث اظهار نظر نمیکند. توضیح حوادث جادویی آن را خراب میکند.
شش رمان در ژانر رئالیسم جادویی که حتما باید بخوانید
اگر دوست دارید رمان و یا داستان کوتاهی به سبک رئالیسم جادویی بنویسید؛ میتوانید این کتابها را برای الهام گرفتن، بخوانید.
همه این کتابها مرز بین خیال و واقعیت را محو میکنند و دارای عناصر جادویی هستند که در واقعیت وجود ندارد.
1- صد سال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز (1967). داستانی از چند نسل و پدرسالاری که رویای شهری از آینهها به نام ماکوندو را میبیند و سپس آن را بر اساس تصورات خود می سازد.
توصیه میشود این کتاب را با ترجمه بهمن فرزانه بخوانید.
2- دلبند اثر تونی موریسون (1987). رمانی در مورد یک برده سابق که توسط یک روح آزارگر تسخیر شده است.
این کتاب برنده جایزه پولیتزر در سال 1988 شده است.
3- خانه ارواح اثر ایزابل آلنده (1982). داستان سه نسل از یک خانواده است. و در مورد زنی با قدرتهای ماوراء الطبیعه و ارتباط با دنیای ارواح.
4- تاریخچه پرنده کوکی اثر هاروکی موراکامی (1994). رمانی درباره مردی که در دنیایی در زیر خیابانهای توکیو به دنبال گربه گم شده خود و در نهایت همسر گم شدهاش می گردد.
5- اقیانوس انتهای جاده نوشته نیل گیمن (2013). رمانی درباره مردی که پس از بازگشت به زادگاهش برای تشییع جنازه به گذشته خود می اندیشد.
6- مانند آب برای شکلات اثر لورا اسکوئیول (1989). رمانی در مورد زنی که احساساتش در آشپزیاش تزریق میشود و تأثیرات ناخواستهای را برای افرادی که به او غذا میدهد ایجاد میکند.
آیا در ایران هم آثاری در این سبک وجود دارد؟
در ایران حتی قبل از آشنایی با مارکز نوعی رئالیسم جادویی با آثار غلامحسین ساعدی چون “عزاداران بیل”، رضا براهنی “روزگار دوزخی آقای ایاز” آغاز شده بود.
آثار دیگری عبارتند از:
“آواز کشتگان” و کتاب “رازهای سرزمین من” اثر رضا براهنی
“اهل غرق” اثر منیرو روانیپور
“روزگار سپری شده مردم سالخورده” اثر محمود دولتآبادی