اورکیونی در دو اثر مشهور خود، بیان غیرصریح و اعمال زبانی در گفتمان به موضوع کردارهای زبانی و قابلیت بالفعل زبان در بیان میپردازد.
شاید مباحث نظریهی عمل زبانی (acte de language) از جمله بیان کنشی (performatif) و جنبههای کرداری زبان (illocutoires) و نظریهی مربوط به پراگماتیک زبان از شاخصترین مباحثی باشند که غالبا در اوایل قرن بیستم در عرصهی مطالعات زبان شناسی در اروپا رخ دادهاند؛ اما لازم است یادآوری کنیم که این نظریهها بیشتر در راستای مباحث مربوط به علم تحلیل کلام و در قالب مطالعات زبان شناختی به وجود آمدهاند.
مسلما برخی از آنها ریشه در اندیشههای کهن دارند و بیشتر در مطالعات مربوط به بیان و به ویژه در علم بلاغت از آنها سخن به میان آمده است. در زمان ارسطو، بلاغت به معنای هنر متقاعد کردن مخاطب از طریق گفتمان بود. این همان روشی است که ما امروز به آن گفتمان متقاعد کننده (discours persuasif) نام میدهیم.
نظر امیل بنونیست درباره کردارهای زبانی
طبق نظر امیل بنونیست، برای برقراری ارتباطات کلامی و همچنین کردارهای زبانی؛ راههای متفاوتی برای نحوهی ارائهی بیان وجود دارد؛ اما همهی این روشهای متعدد بیان، اصولا در قالب سه شکل به مخاطب منتقل میشوند: اخباری یا اظهاری، پرسشی،و امری.
از نظر وی، عمل زبانی در هر یک از اشکال یاد شده به شکلی متفاوت انجام میگیرد. با این حال، انجام هر نوع عمل زبانی به عناصر موجود در پیامی بستگی دارد که قصد داریم آن را به مخاطب انتقال دهیم.
در واقع، اگر عمل زبانی از طرفی از نحوهی بیان (سه قالب اشاره شده) متأثر است، از طرف دیگر از کم کیف عناصر زبانی تشکیل دهندهی پیام نیز تأثیر میپذیرد.
بنابراین، بنونیست ضمن این که در استخراج بیان غیرصریح سهم عمدهای به نقش سه قالب مذکور میدهد، خود عناصر زبانی را نیز در پرورشو شکلگیری عمل زبانی، و به دنبال آن، در دستیابی به بیان غیرصریح کامل دخیل میداند.
به عبارت دیگر، معنا و مفهوم گزاره را نحوهی بیان و عناصر زبانی موجود در پیام، به کمک هم، برای مخاطب ارائه میکنند.
پیرس و اصل پراگماتیک
در مقابل این تحلیل بنونیست، زبان شناس و نشانه شناس دیگری به نام پیرس در نتیجهگیری کتابش با عنوان اصل پراگماتیک، اعلام میکند که معنای یک گزاره در نهایت همان خواهد بود که قرار است این گزاره به صورت عملی آن را تولید کند.
به بیان دیگر، معنای گزاره را عمل زبانی آن گزاره مشخص میکند و این نوع بها دادن به عمل زبانی در گزاره گذاری است که نشانه شناسانی چون پیرس نیز به آن توجه دارند.
همان طور که اورکیونی نیز به آن اشاره دارد، اگر بخواهیم به مطالعات کسانی که مستقیما به تجزیه و تحلیل عمل و کردارهای زبانی و در نهایت، به بیان غیرصریح پرداختهاند مراجعه کنیم، باید از دو بنیان گذار این تفکر، جان سرل (John Searle) و جان لنگشاو آستین نام ببریم.
اورکیونی با اساس قرار دادن تحلیل های این دو زبان شناس برجسته، سعی دارد بیان غیرصریح را که در قالب عمل و کنشهای زبانی و همچنین پراگماتیک متجلی میشود، مورد بررسی قرار دهد. قبل از این که به روش اورکیونی در این باره اشاره کنیم، لازم است اندکی با نظریههای آستین و سرل آشنا شویم.