جان سرل زبانشناس امریکایی، مباحث مربوط به کنشهای زبانی را که توسط آستین مطرح شده بود، با جدیت تمام ادامه داد و نظریههای دیگری را که فراتر از نظریه ی کنشی زبان بودند، بنا نهاد.
او با آثاری چون اعمال زبانی، رسالهی فلسفهی زبان، که در سال 1969 منتشر کرد، نیروی کرداری زبان و همچنین فلسفهی ارتباطات کلامی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و مباحث مهمی را در این زمینه مطرح کرد.
طبق نظر جان سرل، در تمامی گزاره ها، نوعی توان و نیروی کنشی نهفته است که به آن نیروی کرداری میگوییم.
به عبارت دیگر، این نیرو از بیرون وارد گزاره نمیشود، بلکه این ترکیب و ساختار گزاره است که نوعی توان و قدرت به آن میبخشد تا بتواند به عمل تبدیل شود.
در همین مرحله است که گزاره غالبا آنچه در آن نیست را بیان میکند، یعنی هنگامی که گزاره به واسطهی ساختار خود جنبهی کنشی به خود میگیرد، چیزی را بیان میکند که صراحت در گزاره وجود ندارد، بلکه آن چیز به صورت غیرمستقیم و غیرصریح از آن استخراج میشود.
بنابراین، با مقایسهی مثالهای زیر، به این نتیجه میرسیم که نیروی کرداری زبان در ساختار گزارهها شکل میگیرد و نه در معانی عناصر زبانی.
مثالهای اورکیونی
مثالهای زیر با اندکی تغییر از کتاب اعمال زبانی اورکیونی نقل میشوند. اگر عباراتی چون «علی زیاد میخورد»، «علی زیاد میخورد؟»، «زیاد بخور، علی» و «امیدواریم که علی زیاد بخورد»، را در نظر بگیریم، ملاحظه خواهیم کرد که این گزارهها از نظر محتوا هیچ تفاوتی با هم ندارند و محتوای معنایی گزارهها تنها یک چیز است و آن عبارت است از «بیشتر خوردن علی».
در حالی که هر یک از آنها در قالب ساختاری خاص مطرح شدهاند (خبر پرسش، امر و آرزو) و از نظر نیروی کرداری با هم متفاوتند.
طبقه بندی اورکیونی از نظریه جان سرل
اورکیونی نظریهی جان سرل را در پنج جهت کلی طبقهبندی است و نیروی کرداری نهفته در گزاره را، که در ارتباطات کلامی به کار گرفته می شود، در پنج قالب عرضه میکند.
گزاره کنشی اخباری
وقتی که با یک گزاره خبری را به دیگری انتقال میدهیم و به او میگوییم که موضوع از چه قرار است، در این صورت با گزارهی کنشی اخباری (assertifs) سر و کار خواهیم داشت.
این نوع گزارهها ارسال کنندهی پیام را متعهد میکنند (این تعهد درجاتی متفاوت دارد) تا مسئولیت وجود دنیای خارج از زبان را بپذیرد و صحت گزارهی مطرح شدهی خود را نیز قبول کند.
او باید هماهنگی میان دنیای بیرون و گزارهی مطرح شده را چنان تنظیم کند که ارتباطی منطقی میان جهان بیرونی و عناصر زبانی به کار گرفته شده ایجاد شود.
گزاره کنشی دستوری “جان سرل”
زمانی که بخواهیم با گزارهی خود کسی را وادار کنیم تا کاری انجام دهد، در این جا با گزارههای کنشی دستوری (directifs) مواجه خواهیم شد.
هدف از نیروی موجود در این نوع گزارهها این است که گزاره گذار میکوشد به وسیلهی ساختار بیان خود، مخاطب را به انجام کاری دعوت یا وادار کند.
البته چنین دعوت و اجبار اعمال شدهای از سوی گزاره گذار درجات متفاوت دارد. به عنوان مثال، از «دعوت» و «القا» تا «دستور» و «پافشاری» در گزاره، میتواند موضوع گزارههای کنشی دستوری باشد.
گزاره قول گزارهگذار
برخی از گزاره ها نیز قول و وعدهی (promissifs) گزاره گذار را نشان میدهند. سرل با استفاده از تعریف آستین، این نوع گزارهها را به مثابهی اعمالی میداند که هدف آنها وادار کردن گزارهگذار به انجام اموری است که در آینده محقق خواهند شد.
البته در این جا نیز تعهد انجام کار از سوی گزاره گذار درجات و لایههای متفاوتی دارد. این تعهد میتواند بسیار ناچیز یا از اهمیت زیادی برخوردار باشد.
گزاره بیانی
در میان گزارههای کنشی، گزارههایی هستند که چگونگی حالت روحی و روانی گزاره گذار رادر ارتباط با درجهی وفاداری وی به محتوای گزارهی عرضه شدهی خود بیان میکنند.
به این نوع گزارهها گزارههای بیانی (expressifs) میگوییم، چرا که تنها وسیلهی بیان حالات درونی ارسال کنندهی پیام تلقی میشوند.
واژگانی مانند «تشکر کردن»، «تبریک گفتن»، «عذر خواستن»، «افسوس خوردن» و غیره، همه بیانگر درجهی وفاداری گزاره گذار به حالات درونی گزاره گذار در برابر گزارهی خویشند.
البته، چنان که قبلا نیز ذکر شد، عدم تطابق میان آنچه در روح و روان وی میگذرد با آنچه به عنوان محتوای گزاره عرضه می شود، درست و نادرست بودن گزاره را اثبات نمیکند، بلکه فقط عدم تعهد و پایبندی وی به گزاره را نشان میدهد.
گزارههای اعلامی جان سرل
گاهی با به کارگیری برخی گزارههای کنشی، چیزی را اعلام میکنیم (declaratifs) و با گزارهی خود تغییراتی در امور بیرونی ایجاد میکنیم.
به عبارت دیگر، محتوای گزاره با جهان بیرون ارتباطی مستقیم پیدا میکند.
به عنوان مثال، با گزارهای مثل «من شما را رئیس این قسمت قرار میدهم»، مخاطب عملا در جهان بیرونی به ریاست منصوب میشود یا اگر با گزاره ی خود با عنوان «من شما را نامزد این انتخابات اعلام میکنم»، مخاطب باز با گزارهی مزبور نامزد میشود یا حتی در شرایطی خاص پرسیدهایم که این «گفتن» چگونه شکل میگیرد، با چه ساز و کارهایی میتوانیم آن را ایجاد کنیم و ایا نحوهی شکلگیری آن بر عمل مورد انتظار تأثیر خواهد گذاشت؟
اساس کار اورکیونی با گزاره ارائه مطلب
برای گفتن مطلبی یا ادای گزارهای، میتوانیم به چند روش بیانی متوسل شویم؟ آیا موقعیت یا بافت گزارهگذاری بر شکلگیری گزاره های ما تأثیر ندارد؟ پاسخگویی به همهی این پرسشها، اساس کار کاترین کربرات- اورکیونی را تشکیل میدهد.
به همین دلیل، وی با طرح تحقق اعمال زبانی به صورت غیرمستقیم، شعار آستین را این گونه اصلاح میکند که «گفتن، همان انجام دادن چیزی است تحت چیزی دیگر»
به عنوان مثال، اگر تصور کنیم که مادری در باغچهی حیاط مشغول رسیدگی به گلها باشد و دخترش در خانه تکالیف درسیاش را انجام دهد،چنانچه کسی زنگ خانه را به صدا در آورد و دختر خطاب به مادر بگوید «مامان، زنگ میزنند»، در این جا مسلما منظور دختر از بیان این عبارت این است که «مادر، چون تو در حیاط خانه هستی و زنگ در را می زنند، بهتر است تو در را باز کنی».
به عبارت دیگر، از دیدگاه معناشناسی و تحلیل کلام، بیان به ظاهر اخباری در این گزارهها، کارکردی کاملا امری به خود میگیرد و عمل زبانی محقق میگردد.