تلویحات و بیان غیرصریح در متون ادبی

تلویحات و بیان غیرصریح در متون ادبی

تلویحات به نوعی بیان اطلاق می‌شود که از گزاره‌ی اصلی استخراج می‌شوند و عملکرد آن‌ها به بافت گزاره‌گذاری بستگی دارد.

به عنوان مثال، اگر گزاره‌ای مانند «ساعت هشت است» را دریافت کنیم، این گزاره، بنابر بافت گزاره‌گذاری، می‌تواند، تلویحا به مخاطب بگوید «عجله کنید» یا «راحت باشید، هنوز وقت کافی دارید».

اما تمامی تلویحات به راحتی قابل استخراج نیستند، زیرا اصولا این مخاطب است که پیام را رمزگشایی می‌کند و بیانات غیرصریح آن را بیرون می‌کشد.

تلویحات

بنابراین، قابلیت و توانایی زبان شناختی و فرا زبان شناختی مخاطب از عوامل بسیار مؤثر در انجام این رمزگشایی است.

تلویحات و توانایی فرازبانی

با وجود پیش فرض‌ها (چنان که قبلا نیز به تفاوت عمده‌ای میان آن دو اشاره کردیم) اصولا تلویحات با توانایی فرازبان شناختی یا قبالیت دایره المعارفی مخاطب قابلیت استخراج می‌یابد؛ در حالی که دستیابی به پیش فرض‌ها بیشتر با توانایی های صرفا زبان شناختی مخاطب انجام می‌پذیرد.

برای روشن شدن مطلب، مثالی از اورکیوینی ذکر می‌کنیم. مضمون مال این است که اگر وارد کافه‌ای بشویم و نوشته‌ای مانند «اگر می‌خواهید تلفن بزنید، باید چیزی میل کنید» را بخوانیم، با توجه به اطلاعات فرازبان شناختی یا دایره المعارفی خود بلافاصله متوجه می‌شویم که این نوشته صرفا به این معناست که «تلفن مختص مشتری‌های کافه است و کسانی می‌توانند از آن استفاده کنند که در کافه پول خرج کنند و چیزی بخورند»،

اما به هیچ وجه بیان تلویحی جمله این نیست که «اگر تلفن نمی‌کنید، چیزی هم نمی‌توانید بخورید». اگر تنها به توانایی زبان شناختی خود اتکا می‌کردیم، قطعا به همین نتیجه می‌رسیدیم.

یا در مثالی دیگر مانند «اگر هوا خوب باشد، به گردش می‌روم»، توانایی‌های دایره المعارفی مخاطب به وی اجازه می‌دهند تا چنین برداشت کند که «اگر هوا خوب نباشد، ممکن است به گردش نروم، ولی می‌توانم از خانه بیرون بروم»، در حالی که قابلیت صرفا زبان شناختی وی مبین این مطلب است که «اگر هوا خوب نباشد، در خانه می‌مانم».

استخراج مستقیم و غیرمستقیم

نباید فراموش کنیم که استخراج تلویحات از گزاره، یا به صورت مستقیم و به واسطه‌ی حروف، واژگان، عبارات، و اصطلاحات موجود در آن گزاره انجام می‌گیرد یا به صورت غیرمستقیم و به واسطه‌ی تأویل و تفسیر مخاطب با اتکا به قابلیت‌های فرا زبان شناختی، عملی، و دایره المعارفی وی محقق می شود.

اما درجه‌ی تلویحات استخراج شده به صورت مستقیم و غیرمستقیم با هم تفاوت دارد، زیرا تلویحات تأویلی و تفسیری نسبت به تلویحات مستقیم از عمق معنایی بیشتری برخوردارند و بیشتر به قابلیت‌های علمی و عملی مخاطب وابسته‌اند.

بنابراین، تعداد و عمق تلویحات مورد انتظار از یک گزاره، به ارتباط مستقیم مخاطب با گزاره گذار بستگی دارد و همچنین با شناخت کلی مخاطب درباره‌ی پیرامون خود، فرهنگ و جامعه، ارزش‌ها و اصولی که بر جامعه حاکمند، و در نهایت، با «قانون بازی» در علم تحلیل کلام، و قوانین موجود در سطوح مختلف گفتمان‌ها،‌مرتبط است.

چه بسا، در ارتباطات کلامی برقرار شده میان آحاد مردم، تلویحات بسیاری قربانی عدم شناخت مخاطب از تمامی این مسائل می‌شوند.

به عبارت دیگر، استخراج تلویحات از گزاره‌ها، نوعی هنر است. کسی که در شبکه‌ی ارتباطات کلامی قرار می‌گیرد، آماج سیلی از پیام‌های آشکار و پنهان واقع می‌شود که برای حفظ موقعیت ارتباطی خویش باید پشت و رو و زیر و بم آن‌ها را دریابد.

نظر اورکیونی در بیان صریح و غیرصریح

اورکیونی در بحث مربوط به تلویحات، علاوه بر یادآوری مباحث مربوط به انواع و اقسام گونه‌های بیان غیرصریح (از جمله تلویحات پراگماتیک یا عملی)، به دو نوع تلویح اشاره می‌کند که در زبان عامه از آن‌ها به القائات (insinuations) و کنایات (allusions) معروف است.

او این تلویحات را تلویحات «بدخواهانه» می‌نامد، زیرا از نظر وی، اگر گزاره گذار بخواهد برای ادای منظور خویش از چنین شیوه‌های زبانی استفاده کند، بیشتر به قصد تخریب دیگران است و خطری خود ارسال کننده‌ی پیام را تهدید نمی‌کند.

بی آنکه بخواهیم وارد بحث تفاوت‌های جزئی میان انواع تلویحات شویم، می‌کوشیم مطالب مربوط به تلویحات را در قالب ارتباطات کلامی بررسی کنیم.

اورکیونی معتقد است که القائات همواره باید در لفافه و به صورت پوشیده بیان شوند و استخراج آن‌ها مستلزم تیزبینی و تیزهوشی مخاطب است.

به عبارت دیگر، اصل وجودی القائات پنهان بودن و گریز آن‌ها از ظهور و حضور است. بیان درونی و پنهانی و همچنین بیانی که به صورت القایی تنها درباره ی یک موضوع و خطاب به عده‌ای مشخص باشد، بسیار تأثیر گذارتر از کلام آشکار و همه گیر است.

دسته بندی القائات توسط اورکیونی

به گفته‌ی او، اگر گزاره مانند این مثال شروع شود «این فیلیپ احمق …»، مسلما تأثیر القایی خود را از دست خواهد داد، زیرا گزاره گزار به جای واژه‌ی «احمق»، می‌توانست از ساز و کارهای بیانی پوشیده‌تر و درونی تر استفاده کند.

گاهی نیز القائات (چرا که این‌ها زیر مجموعه‌ی تلویحاتند و از قانون واحدی تبعیت می‌کنند) می‌توانند بلافاصله مورد اعتراض مخاطب واقع شوند، اما این اعتراض غالبا با عبارت «منظورت چیست؟» همواره است و گزاره گذار نیز می‌تواند به نوبه‌ی خود القائات خود راپس بگیرد بی ان که به اصل گزاره خدشه‌ای وارد شود.

اورکیونی القائات را از دو دیدگاه دسته بندی می‌کند: درجه‌ی پنهان بودن آن‌ها و امکان تحققشان.

اگر یک بیان القایی در لایه‌های بسیار عمیق تری شکل گیرد، امکان دریافت و تحقق ان کمتر خواهد بود و بدین ترتیب، نقصی در ارتباط کلامی ایجاد می شود، زیرا اگر هدف گزاره گذار از ایجاد گزاره انتقال القائات خویش باشد و اگر مخاطب به هر دلیلی قادر نباشد آن‌ها را استخراج کند، پس چنین ارتباطی ابتر خواهد بود.

ارتباط پنهان بودن القائات با تحقق آنها

بنابراین، درجه‌ی پنهان بودن القائات با تحقق آن‌ها رابطه‌ی مستقیمی دارد. گاهی نیز برداشت القائات «تصنعتی» از گزاره منجر به سوء تفاهم در ارتباطات کلامی می‌شود.

به عبارت دیگر، مخاطب گاهی از لحاظ پیشینه‌ی ذهنی‌ای که از گذشته دارد یا به دلیل این که فرستنده‌ی پیام را نمی‌شناسد یا به دلیل این که با بافت ارتباط کلامی آشنایی ندارد، القائاتی را برای خود ایجاد می‌کند که در گزاره گذاشته نشده‌اند. در چنین شرایطی نیز اصل ارتباط و انتقال معنا با مشکل مواجه می‌شود.

اما کنایات اندکی جدی‌تر از القائاتند و پیام مخفی را با جدیت بیشتری به مخاطب می رسانند. کنایات غالبا در لایه‌های نسبتا کم عمق زبان شکل می‌گیرند و نسبت به القائآت از وضوح بیشتری برخوردارند.

این نوع بیان غیرصریح نیز اغلب «بدخواهانه» است و برای تخریب دیگران به کار گرفته می‌شود.

حضور کنایه در تلویحات

در منطق ارتباطات کلامی، اصولا کنایه ابعاد سه گانه دارد؛ به عبارت دیگر، بیان کنایی یا مخاطب را مورد خطاب قرار می‌دهد، یا عده‌ی دیگری غیر از مخاطب را که در جریان بافت گزاره‌ گذاری واقع شده‌اند، یا آن‌هایی را که خارج از بافت گزاره گذاری قرار دارند.

اما در هر سه مورد، هدف از انجام بیان کنایی، ارسال پیامی جدی و انتقادی به مخاطب با مخاطبان است. در این جا نیز، درجه‌ی وضوح بیان کنایی می‌تواند درونی متنی یا برون متنی باشد، یعنی لازم است بدانیم که آیا کنایه‌ی دریافتی از عناصر زبانی موجود در متن عاید شده است یا حاصل تأویل و تفسیر ماست.

در هر حال، درونی کردن کنایه و پنهان ساختن ان در لایه‌های عمیق تر زبان، حاکی از سلسله شرایطی است که بر ذهن و جسم گزاره گذار و بافت گزاره گذاری وی سنگینی می‌کنند.

تفاوت تلویحات در زبانهای مختلف

مسلما نحوه‌ی شکل‌گیری بیانات غیرصریح- مانند القائات و کنایات- از زبانی به زبان دیگر متفاوت است و هر زبانی انعطافی خاص در برابر این نوع بیانات از خود نشان می‌دهد. (درباره‌ی انعطاف زبانی- Kerbrat- Orecchioni C., Les Interactions verbals I, Aa. Colin, Paris, 1990, p. 75.)

به همین دلیل، ممکن است کنایه‌ای در لایه‌های مخفی یک زبان ایجاد شود و برای استخراج ان تأویل و تفسیر فرا زبان شناختی مخاطب لازم باشد؛ در حالی که همان کنایه در یک زبان دیگر می‌تواند به واسطه‌ی عناصر زبانی شکل بگیرد و تنها به کمک توانایی زبان شناختی مخاطب قابل استخراج باشد.

جدیدترین ها

مطالب مرتبط