مشکل ترجمه

مشکل ترجمه

مشکل از آنجا ناشی میشد که میبایست قسمتهایی از کتاب که از عربی به انگلیسی ترجمه شده بود، با اصل عربی مقابله شود – به همان صورتی که در متن عربی بود و مؤلف آن را به انگلیسی ترجمه کرده بود – این کار بدین جهت ضروری بود که متونی را که نویسندۀ محقّق از عربی ترجمه کرده بود، به عربی اولیۀ موجود در منابع اصلی برگردانده شود.

به عنوان مثال: من خیلی راحت میتوانستم شعری را که مؤلف به آن استشهاد کرده بود، به عربی ترجمه کنم، ولی به سادگی نمیتوانستم آن را اصل عربیاش که در کتابهای قدیمی ادبیات و دیوانهای اشعار جاهلی و اسلامی موجود است، مقابله کنم. این کار تنها پس از مراجعه به اشعار و قصاید و پیدا کردن آن متن عربی که نویسنده شعر را از آن نقل کرده بود، امکانپذیر بود. همچنین برگرداندن و مقابلۀ آیات قرآن و احادیث نبوی (ترجمه شده به انگلیسی) به اصل عربی، کاری مشکل و طاقتفرسا بود؛ زیرا در خصوص آیات، اولاً نیاز بود که به خود قرآن و ثانیاً به فرهنگ الفاظ و موضوعات آن مراجعه شود و در مورد احادیث نبوی نیز نیاز بود به فرهنگهای احادیث نبوی مراجعه شود و این فرهنگها نیز به نوبۀ خود انسان را به چاپهای مختلفِ کتبِ حدیث ارجاع میدهند که ممکن است در اختیار مترجم نباشند.

مرحوم «عادل زعیتر» پیشوا و شیخالمترجمین معاصر عرب نیز وقتی میخواست مطالب ترجمه شده از عربی به یک زبان دیگر را با اصل عربیاش مقابله کند، با چنین مشکلی مواجه بود، چون کار مقابله نیاز به کوشش، صرف وقت، تداومِ مراجعه به منابع عربی و … دارد که گاهی به زحمتش نمیارزد و انسان را از نتیجۀ کارش راضی سازد1. بنابراین مرحوم عادل زعیتر در چنین مواقعی به ترجمۀ همان عبارت فرانسه اکتفا میکرد و دیگر آن را با عبارت و متن قدیمی عربی مقابله نمینمود. خود عادل زعیتر (ره) در مقدّمهاش بر ترجمۀ کتاب «ابن رشد» تألیف «ارنست رنان» ضمن اشاره به این موضوع چنین میگوید:

«در اینجا توجه خوانندۀ محترم را به این مطلب جلب میکنم که رنان دانشمند معروف، بسیاری از عبارت عربی موجود در متون عربی را گلچین کرده و در این کتاب آورده است. ما اکثر آنها را به اصل عربی برگرداندهایم، امّا قسمتهایی را که به متن عربیاش – غالباً به دلیل عدم وجود اصل – دست نیافتهایم، از همان متن فرانسه ترجمه کردهایم. البته برای آگاهی خوانندگان محترم، در چنین مواردی جمله را میان دو گیومه قرار دادیم. به این ترتیب «…» ».

باید توجّه داشت که این، یک بُعد از ابعاد مشکلات ترجمه از زبان خارجی به عربی است، امّا میدانیم که این مشکل در خود ترجمه نیست، بلکه در حول و حوش متن ترجمه شده و برگرداندن و مقابلهاش با متن اصلی است.

امّا در خصوص مشکلات خود ترجمه میتوانیم بگوییم: فقط کسانی که رنج ترجمه و مشکلاتش را لمس میکنند، با آنها آشنایی دارند. این مشکلات از مترجم خصلتها و ویژگیهای خاصی را میطلبد تا بتواند حتیالامکان ترجمهاش را به زبانی که از آن ترجمه کرده هرچه بیشتر نزدیک کند و کارش یک کار اماندارانه و به دور از خیانت باشد، چراکه در همین خصوص یک ضربالمثل ایتالیایی چنین میگوید: «مترجم خائن است».

شاید بتوان گفت که هیچ ضربالمثل و سخنی در میراث گفتاری ملّتهای مختلف (چه قدیم و چه جدید) مثل همین ضربالمثل ایتالیایی به موضوع ترجمه و مترجمان توجه نداشته است. این توجه و عنایت، نشان میدهد که دست اندرکاران ترجمه تا چه اندازه به کار ترجمه و احتیاط در آن علاقهمند هستند و از این ترس دارند که مبادا ترجمهها مطابق اصل نباشد.

با وجود پرشمار بودن کتابهای ترجمه شده از زبانی به زبان دیگر، میتوان گفت تا کنون – جز کتاب «تئودور سافوری» – کتاب یا بحث تحقیقی نسبةّ کاملی در «فن ترجمه» نیافتهایم. کتاب مزبور در واقع مرجع و مأخذ همۀ افرادی است که میخواهند دربارۀ فن ترجمه مطالبی بدانند یا بنویسند. این کتاب گرچه مطالب را بطور مستوفی و کامل بررسی نکرده است، ولی در بسیاری از ابعاد این موضوع را دقّت و موشکافی نموده است. علاوه بر کتاب فوقالذکر، در بعضی از دایرةالمعارفها و فرهنگها و کتابهای ادبی نیز بررسیهای کوتاهی در مورد «فن ترجمه» شده است، ولی این مجموعهها نیز بطور کامل و همه جانبه به موضوع نپرداخته و تنها از جنبهها و ابعاد خاصی آن را بررسی کردهاند.

در ادبیات عربی هم، مسأله به همین شکل است. یعنی با وجود شروع نهضت ترجمه و «تعریب» در دورۀ اول عباسی و پیدایش نهضت ترجمه از اوایل قرن نوزدهم تاکنون، هنوز حتی یک کتاب دربارۀ فن ترجمه نوشته نشده است که موضوعاتی از قبیل: روش، اصل و قواعد، اشکالات و محاسن و اشتباهات ترجمه، شرایط آن، خصوصیات و نکاتی دربارۀ مترجمان، ترجمۀ لفظ به لفظ، ترجمه به معنی، دخل و تصرّف در ترجمه، ترجمۀ شعر، تعدّد ترجمهها از یک اثر ادبی یا فکری و ترجمّ واژهها و تعریب آنها و … را تجزیه و تحلیل و بررسی کرده باشد.


1  . عین متن کتاب در اینجا چنین است: «ما قد لایحمد معه السری بعد طول العناء». جهت روشن شدن این عبارت توضیح بیشتری میدهیم.

یک ضربالمثل عربی چنین میگوید: «عندالصباح یحمد القوم السری». یعنی به هنگام صبح کسانی که شب را در راه بودند، آن سیر و راه رفتن در شب را میستاید.

این ضربالمثل در واقع، کنایه از رضایت انسان از کار و فعالیت گذشتهاش است. با این توضیح، مفهوم عبارت متن این است که: «گاهی پس از آن همه کار و مراجعه به منابع و … انسان از نتیجۀ کارش راضی نیست»-م.


بازگشت

جدیدترین ها

مطالب مرتبط