نقش معنایی کاربرد اسم و صفت در ارتباطات کلامی

نقش معنایی کاربرد اسم و صفت در ارتباطات کلامی

اورکیونی معنا و مرجع صفات را در ارتباطات کلامی، چند وجهی می‌خواند و آن‌ها را اندکی متفاوت از خصیصه‌های سایر صفات «ارزیابی» می‌داند.

به عنوان مثال، کاربرد واژه‌های «گرم» یا «سرد» در جملاتی مانند «آب گرم است» یا «هوا سرد است»، وجوه متفاوتی دارد: نخست، «گرم» با ظرفی که حاوی آب است، ارتباط دارد (زیرا به طور مثال، اطلاق واژه‌ی «گرم» به آب وان حمام، آب ماشین ظرف شویی، به مایعاتی مثل نوشابه و… کیفیت یکسانی را نشان نمی‌دهد).

ارتباطات کلامی

دوم این که در این جا، «گرم» یا «سرد» می‌توانند با درجه‌ی حساسیت ارسال کننده‌ی پیام به گرما یا به سرما سنجیده شوند؛

سوم، چنانچه «گرم» یا «سرد» در ارتباط با هوا بیان شوند (مانند جمله‌ی دوم)، می‌توانند بعد سومی نیز داشته باشند، زیرا معنا و مرجع آن‌ها، علاوه بر این که ارتباطی با درجه‌ی حساسیت ارسال کننده پیام دارد، با درجه‌ی حرارت متوسط جو یا منطقه ای که ارسال کننده‌ی پیام در آن زندگی می‌کند هم مربوط می‌شود.

نقش تعیین کننده صفات در ایجاد معنا و ارتباطات کلامی

علاوه بر صفات مربوط به آب و هوا یا درجه‌ی حرارت، صفاتی مانند «گران»، «ارزان»، «مهم» و غیره نیز از این قوانین تبعیت می‌کنند و مرجع و معنای آن‌ها علاوه بر داشتن صورتی ذهنی، شخصی و گاهی هم عینی (به خصوص زمانی که اشیا و موضوع مورد سخن ما را در فهم معنا و مرجع یاری می‌کنند)، دارای بعد دیگری نیز (مانند وضعیت جوی و جغرافیایی درباره‌ی هوا، و بهای متوسط کالاهای دیگر در مورد مثال مربوط به گرانی و ارزانی) هستند و همه‌ی این ابعاد در ایجاد معنا و ارتباطات کلامی نقش تعیین کننده‌ای دارند.

نقش فعل و قید از دید اوکیونی

کربرات- اورکیونی علاوه بر نقش معنایی کاربرد اسم و صفت در ارتباطات کلامی، به مطالعه‌ی نقش فعل و قید در ایجاد معنای ذهنی و شخصی می‌پردازد که در این جا به طور بسیار خلاصه به بخش‌هایی از آن اشاره می‌کنیم.

به عنوان مثال، اگر دو فعل «خریدن» و «دوست داشتن» را مقایسه کنیم، ملاحظه خواهیم کرد که از حیث معنا و مرجع ذهنی و شخصی، این دو فعل تفاوت‌های عمده‌ای با هم دارند.

چنانچه بگوییم «من گل لاله را دوست دارم» و در مقابل آن عبارت «من گل لاله را می‌خرم» را در نظر بگیریم، چنین استنباط می‌شود که علاوه بر تفاوت‌هایی که به طور طبیی از حیث احساسی و عاطفی بین آن‌ها وجود دارد،‌ یک تفاوت دیگر نیز از جنبه ی معناشناختی میان آن‌ها وجود دارد که حالت ذهنی و شخصی بودن فعل «دوست داشتن» نسبت به «خریدن» را نشان می‌دهد.

این مطلب را می‌توانیم چنین توضیح دهیم که «خریدن گلی مانند لاله» نمی‌تواند بیانگر این مطلب باشد که ما هیچ گل دیگری را نخریده‌ایم یا نمی‌خریم، زیرا خریدن چنین گلی جنبه‌ی عینی و انتخابی دارد و ممکن است حتی به صورت پنهانی با احساسات و عواطف ما ارتباط داشته باشد.

اما جنبه‌ی عینیت آن، دست کم در این جمله، بیشتر از جنبه‌ی ذهنی آن است؛ در حالی که جمله‌ی «من گل لاله را دوست دارم» بیانگر این است که من غیر از «گل لاله» هیچ گل دیگری را دوست ندارم.

معنای حاصل از این جمله به خوبی نشان می‌دهد که برخی از افعال مانند «دوست داشتن»، از آن جایی که ریشه در ذهنیت ارسال کننده‌ی پیام دارند، دارای معنا و مفهوم کاملا ذهنی و شخصی‌اند.

نقش افعال احساسی و عاطفی در ارتباطات کلامی

از نظر اورکیونی افعال احساسی و عاطفی افعالی‌اند که با اول شخص مفرد همراه باشند، زیرا تنها در این صورت است که کاربرد آن‌ها صورت ذهنی و شخصی به خود می‌گیرد و جنبه‌ی ارزش گذاری و ارزش‌زدایی خود را حفظ می‌کند. همچنین این افعال می‌توانند همراه اشخاص دیگری نیز به کار گرفته شوند که در این صورت، هر چند جنبه‌ی ذهنی و شخصی خود را دارند، نمی‌توانند به جز افعال مربوط به ارزیابی بدون ارزش گذاری و ارزش زدایی، چیز دیگری باشند.

اورکیونی در ادامه‌ی تحلیل خود از افعال ذهنی و شخصی، پا را فراتر می‌گذارد و حتی گاهی نقش ارزش گذاری و ارزش زدایی برخی افعال یا شبه افعال (para- verbal) را در ترکیب نوشتاری جست و جو می‌کند.

او معتقد است که گاهی ارسال کننده‌ی پیام برای بیان احساسات و عواطف ذهنی و شخصی خویش، دست به انتخاب برخی افعال یا شبه افعال خاص می‌زند که صرف به کارگیری چنین افعالی نوعی معنا و مرجع کاملا ذهنی و شخصی را می‌رساند.

ارزش گذاری و ارزش زدایی افعال

به عنوان مثال، اگر ارسال کننده‌ی پیام به جای فعل «حرف زدن»، فعل دیگری مثل «زِر زدن»، به جای «خوردن» فعل «لمبوندن» یا «صرف کرن»، به جای «خندیدن» «هرهر کردن» یا «تبسم کردن»، و به جای «گریه کردن» شبه فعل «زرزر کردن » یا فعل «اشک ریختن» را به کار ببرد، مسلما جنبه‌ی ارزش‌گذاری یا ارزش زدایی ذهنی و شخصی ارسال کننده‌ی پیام پیشاپیش در ترکیب آن‌ها نهفته است و برای درک مرجع و معنای آن‌ها نیازی به شناخت ذهنیت ارسال کننده‌ی پیام و کم و کیف موضوع یا شخص مورد بحث نیست، بلکه خود فعل حاوی این ذهنیت و در برگیرنده داوری و ارزش‌گذاری و ارزش زدایی گوینده یا نویسنده‌ی پیام است.

نظریه آندره مونیه در رابطه با ارتباطات کلامی

اورکیونی در بحث مربوط به قید‌های ذهنی و شخصی،‌ با توجه به کثرت آن‌ها و همچنین نقش تعیین کننده‌شان در ارتباطات کلامی، و همچنین با تأکید بر نظریه‌ی زبان شناس برجسته‌ی فرانسوی، آندره مونیه (Andrea Monier)، در این باره، می‌کوشد بی آن که به تحلیل‌های عمیق در این زمینه بپردازد، آن‌ها را در دو قالب متفاوت مطرح کند: قیودی که مربوط به گزاره گذاری‌اند و با فاعل گوینده یا نویسنده ارتباط دارند، و قیودی که مربوط به خود گزاره‌اند و با فاعل گزاره (که احتمالا گاهی همان گوینده یا نویسنده‌ی گزاره گذاری است) مرتبط می‌شوند.

در هر دو وضعیت مطرح شده، نقش قیود در تلطیف، تضعیف، تقویت، تقبیح، و تمجید موضوع مطرح شده، بسیار چشمگیر است.

به طوری که حضور تنها یک قید در جمله‌ای با ساختار جدی و هدف‌دار، می‌تواند کل معنا و مفهوم را منلب کند. به عنوان مثال، قیودی مانند «شاید»، «مطمئناً»، «احتمالاً»، «حقیقتأ»، «واقعاً» و غیره، می‌توانند ذهنیت فاعل گوینده یا نویسنده و همچنین فاعل گزاره را در مورد موضوع سخن منعکس کنند و معنا و مرجع آن‌ها را تحت تأثیر قرار دهند.

آنچه مسلم است، بار معنایی این گونه قیود زمانی عمیق‌تر و تأثیرگذار‌تر خواهد بود که بیانگر احساسات، عواطف و تألمات ارسال کننده‌ی پیام باشد و ارزش گذاری و ارزش زدایی را نیز به دنبال داشته باشد.

جدیدترین ها

مطالب مرتبط