پیشگفتار مترجم

پیشگفتار مترجم

ر زمان ما، انتقال مجموعۀ میراثهای بشری، از ملتی به ملتی دیگر و از زبانی به زبانی دیگر، یکی از مهمترین ابزارهای توسعۀ تمدن جدید بشری به شمار میآید. بر هیچکس پوشیده نیست که «ترجمه» اساسیترین نقش را در این انتقال برعهده دارد. اگر اثبات این دعا در گذشته نیاز به استدلال داشت، اینک حتی این نیاز نیز احساس نمیشود؛ چه همه میتوانند نمودها و مظاهر این تأثیر را در بیشتر زمینههای زندگی و مقولههای علوم با چشم خود مشاهده کنند. امروزه تقریباً همه ملتهای جهان از طریق ترجمه با یکدیگر در ارتباط هستند، طوری که تأثیر و نقش ترجمه را در انتقال بیشتر مظاهر تمدن از دانش و تکنولوژی گرفته تا ادبیات و هنر و سیاست و اقتصاد و … نمیتوان نادیده گرفت.

در گذشته نیز بشر از طریق ترجمه، ایدهها و افکار و علوم خویش را به همنوعانش انتقال میداد و نیز این مقولهها را از آنها اقتباس میکرد. مثلاً در جریان نهضت ترجمه در دورۀ عباسیان، پایههای تمدن درخشان اسلامی در واقع از طریق آشنایی مسلمانان با آثار فرهنگی و علمی دیگر ملتها از راه «ترجمه» ریخته شد؛ چه، در آن دوره بود که فلسفه و انواع علوم یونانیان و عرفان و تصوف شرق به زبان عربی برگردانیده شد و مترجمانی زبردست با حمایت بیدریغ حاکمان زمان به این کار بزرگ همت گماشتند.

امروزه این سخن بر هیچکس بویژه بر ارباب فضل پوشیده نیست که ترجمه یک «فن» است و مترجم باید افزون بر برخورداری از آگاهیها و مهارتهایی خاص همچون تسلط بر زبان مبدأ و مقصد، قدرت انتقال مفاهیم، آشنایی با موضوع مورد ترجمه و دیگر مقولههایی که در واقع مباحث حاضر را تشکیل میدهند، از ذوق و هنر این کار نیز بهرهمند باشد و قواعد و ضوابط این «فن» را بیاموزد. اما این قواعد و ضوابط کدامند و مترجم چگونه با آنها آشنا شود؟ کتاب حاضر سعی دارد به این گونه پرسشها پاسخ گوید و مسائل مربوط به «فن ترجمه» را البته در زبان و ادبیات عربی مورد بررسی قرار دهد.

در عصر نهضت ترجمه در دورۀ عباسیان، هرچند موضوعات و کتابهای فراوانی به زبان عربی ترجمه شدند امّا همانطور که نویسنده این کتاب نیز در مقدمه یادآور میشود، از آن زمان تاکنون یعنی تا زمان تألیف کتاب حاضر حتی یک کتاب یا یک رساله مستقل دربارۀ فن ترجمه و قواعد آن نوشته نشد، جز مطالبی که جاحظ و صلاحالدین صفدی بطور پراکنده در کتابهای مختلف نگاشتند.

کتاب حاضر به گفته نویسندهاش استاد عبدالغنی حسن، شاید نخستین کتابی باشد که بطور مستقل و جامع دربارۀ «فن ترجمه در ادبیات عربی» به رشتۀ تحریر درآمده است. البته همینجا این نکته را بیفزایم که این سخن با ادعا به زمان تألیف کتاب حاضر برمیگردد، از آن زمان تاکنون شاید کتاب یا کتابهایی در این زمینه تألیف شده باشد، امّا حتی اگر این احتمال به وقوع پیوسته باشد، باز هم کتاب حاضر به دلیل مطالب و مباحث جالبی که دربارۀ فن ترجمه دربردارد، برای متخصصان این فن و کسانی که مایلند از چند و چون مسائل ترجمه در جهان عرب اطلاعاتی کسب کنند، بسیار مفید و مغتنم است. دقیقاً به همین سبب است که در بسیاری از دانشکدهها از این کتاب به عنوان منبع در درس «فن ترجمه» در رشتههای زبان و ادبیات عربی استفاده میشود. این جانب به توصیه جناب استاد دکتر علی منتظمی که سالهاست عهدهدار تدریس این درس در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد میباشند، آن را به فارسی برگردانیدهام تا هم علاقهمندان به موضوع ترجمه و مسائل آن در زبان و ادبیات عربی را سودمند افتد و هم دانشجویان این رشته از آن بهره ببرند.

دربارۀ مفهوم ترجمه و تاریخچه و سیر تحول آن در زبان عربی، آنچه گفتنی است در مقدمه عالمانه جناب استاد دکتر منتظمی به تفضیل مورد بحث قرار گرفته است. بنابراین مترجم در این پیشگفتار کوتاه بیش از این به اطاله سخن نمیپردازد و تنها چند نکته را دربارۀ چگونگی ترجمۀ کتاب حاضر و روشی که در این کار به کار بسته است، گوشزد میکند:

1- شایسته یادآوری است که دلیل تألیف کتاب حاضر آنطور که از لابهلای مطالب آن استناد میشود، هجوم واژههای بیگانه همراه ورود مظاهر تمدن غرب به جهان عرب بود، طوری که در زمان تألیف این کتاب، بحثا و مناظرههای شدیدی دربارۀ چگونگی برخورد با این واژهها و ترجمه یا تعریب آنها صورت میگرفت. مؤلف محترم در مبحث «تعریب» ترجمه واژگان خارجی و نیز در فصل مربوط به نگارش و تلفظ اعلام خارجی، ضمن ارائه مطالبی مفید و جالب، پیشنهادهایی را نیز به منظور هماهنگ کردن تلاشهای مترجمان در جهان عرب در این زمینه مطرح کرده است.

2- مطالب پاورقیهایی که علامتی مشخص ندارد همه از مؤلف است، امّا توضیحات مترجم در پاورقیها با علامت مترجم (-م.) مشخص شده است.

3- گاه مترجم به اقتضای ضرورت و برای روشن شدن هرچه بیشتر مواد نویسنده، مطالبی را در متن اصلی افزوده است. این افزودهها در میان دو قلاب [ ] جای داده شدهاند. امّا مطالب میان دو کمان ( ) همگی از خود مؤلف است.

4- مؤلف در مبحث ترجمه شعر، نمونههایی از ترجمۀ عربی رباعیات خیام را ذکر کرده است. در این بخش، مترجم، هم اصل رباعیات را به زبان فارسی آورده و هم ترجمه عربی آنها را به فارسی برگردانیده است تا خوانندگان نکتهسنج به مقایسه ترجمه عربی رباعیات با اصل فارسی آنها بپردازد.

5- در ثبت مراجع و مآخذ در پاورقیها، مرجم از روش خود مؤلف پیروی کرده است.

6- اشعار عربی با ضبط کامل و حرکتگذاری آورده شدهاند تا قرائت صحیح آنها برای خوانندگان فارسی زبان، آسانتر باشد.

7- مترجم برای ضبط صحیح اعلام خارجی که در متن عربی کتاب به صورت معرّب نوشته شدهاند، با مراجعه به کتب لغت و دائرةالمعارفهای فارسی، سعی کرده است حتی الامکان شکل فارسی آنها را بنویسد.

در پایان از استاد فرزانه جناب آثای دکتر محمدفاضلی که بر مترج منّت نهاده و زنج ویرایش تطبیقی این ترجمه را متحمل شدند، و نیز از استاد گرانمایه جناب آقای دکتر علی منتظمی که مقدمه مفید و مفصل ایشان زینتبخش این ترجمه و حسن مطلع آن است، صمیمانه تشکر میکنم.

جدیدترین ها

مطالب مرتبط