کتاب درباره ترجمه

کتاب درباره ترجمه

مقدمه

سه فصل نخست این کتاب، ترجمه‌ای است از:

Paul Rcceur, Sur la traduction, Bayard, Paris, 2004

«چالش و شادی ترجمه»، متن سخنرانی پل ریکور در انستیتوی تاریخ آلمان است، در 15 آوریل 1997، «پارادایم ترجمه»، درس افتتاحیه‌ی پل ریکور است در دانشکده‌ی…

پیش‌گفتار

  1. ترجمه پژوهی، به فرانسوی traductologie و به انگلیسی tranlatology، رشته‌ای تازه است: این اصطلاح را، در 1972، برای نخستین بار و هم زمان، ژان- رنه لادمیرال، در رساله‌ی دکترای خود، در فرانسه و برایان هَریس، در یک مقاله، در کانادا به کار بردند. بنابر تعریف رایج امروز، ترجمه پژوهی، علمی است که فرآیند شناختی را بررسی می‌کند که با هر بازنمایی شفاهی، کتبی یا حرکتیِ بیان اندیشه‌ای از یک زبان در یک زبان دیگر همراه است…

چالش و شادی ترجمه

اجازه می‌خواهم مراتب امتنانم را از مقام‌های بنیاد DVA (Deutsches Varlagsanstalt؛ که هم شاخه‌ای از بنیاد بوش Bosch است و هم یک انتشاراتی) در شتوتگارت ابزار دارم از بابت دعوت‌شان که بیایم به نوبه و به شیوه‌ی خود، در اعطای جایزه‌ی ترجمه‌ی 1996 فرانسه و آلمان، شرکت کنم. این مقام‌ها همچنین پذیرفتند که عنوان چند ملاحظه‌ای که در پی می‌آید «چالش و شادی ترجمه» باشد…

پارادایم ترجمه

مسئله‌ی ناشی از کنش ترجمه دو راه ورودی دارد:‌ «ترجمه» را هم می‌شود به یک معنای بسته گرفت، یعنی انتقال یک پیام گفتاری از زبانی به زبان دیگر، و هم برای آن معنایی باز قایل شد و ان را مترادف تفسیر هم مجموعه‌ی دلالت‌مند در درون یک اجتماع زبانی واحد دانست.

پس مترجمان کار خود را چگونه انجام می‌دهند؟

 
 اندکی پیش گفتم به نقطه‌ی تغییر مسیر رسیده‌ایم. اینک، همچنان که وعده‌اش را داده بودم، دوشقّی احتجاجیترجمه‌پذیری/ ترجمه ناپذیری را رها می‌کنیم، تغییر مسیر می‌دهیم و به سراغ دو شقّی عملی امانت/ خیانت می‌رویم.

برای این که در مسیر جدید بیفتیم، می‌خواهم به تفسیر اسطوره‌ی بابل برگردم. برای من، نقطه‌ی پایانِ این اسطوره، بلایی نیست که خدایی حسود بر سر زبان انسان‌ها می‌اورد تا مانع موفقیت‌شان شود. این اسطوره نیز مانند همه‌ی اسطوره‌های مربوط به ازل که از وضعیت‌هایی برگشت ناپذیر خبر می‌دهند، یک قرائت دیگر هم می‌پذیرد و می‌شود آن را صرفاً به مثابه نوعی تأمین دلیل برای یک جداسازی ازلی دید، تأمین دلیلی که بر جداسازی گواهی می‌دهد بی‌ آن که آن را محکوم کند.

 

یک «گذرگاه» ترجمه‌ی ترجمه ناپذیر است. 

نقطه‌ی آغاز حرف‌هایم، باطل نمایی است که هم خاستگاه و هم جلوه‌ای از ترجمه است، یعنی سرشتِ در یک معنا ترجمه ناپذیرِ پیامِ کلامی از یک زبان به زبانی دیگر.

1- یک ترجمه ناپذیری اولیه هست، ترجمه ناپذیری آغازین که همان کثرت زبان‌هاست، کثرتی که ترجیح دارد آن را، هم چون فون هومبولت، تنوع، یعنی تفاوت زبان‌ها بنامیم، امری که القا کننده‌ی فکر ناهمگنی بنیادینی است که باید ترجمه را به شکلی از پیشاپیش ناممکن کند. این تنوع بر همه ی سطح‌های عملیاتی زبان اثر می‌گذارد:

فرهنگ‌ها از سوگ تا ترجمه

پرسشِ فرهنگ‌ها به کجا می‌روند؟ – عنوان کتابی که یونسکو اخیراً درآورده و من نیز در آن شرکت داشته‌ام- پرسش نگران کننده‌ای است و می‌خواهم با طرح پرسش ترجیحیِ «فرهنگ‌ها از کجا می‌گذارند؟» به آن بپردازم. به این ترتیب، از راه‌ها، مسیر‌ها و سلول‌هایی حرف خواهم زد که راه‌ها، مسیرها و سلوک های معمول ماست و در آن‌ها هم خطا ممکن است، هم پیش رفت و هم پس رفت. بنابراین از مسیر حرف خواهم زد و نه از مکان.

 

فرهنگ نام‌ها و اصطلاح‌ها در کتاب «درباره‌ی ترجمه»

در این قسمت کلیه‌ی اصطلاحات و اعلامی که در این کتاب آمده است بر اساس حروف الفبای فارسی آورده شده است و توضیح کوتاهی درباره‌ی آن داده شده است. 
برای مثال:
 آؤکلِرونگ Aufklarung، جنبشی که از سال‌های 20 سده‌ی 18 تا نیمه‌های دهه‌ی 70 همان سده رواج داشت و به عصر روشنگری آلمان معروف است. تبیین مفهوم آن دشوار و جدل برانگیز است. فقط این قدر بگوییم که برای کانت، در 1784، «آؤکلِرونگ خروج انسان از وضعیت حداقلی بود که خود مسئول آن بود» و وضعیت 

 

جدیدترین ها

مطالب مرتبط