صداها چه در ترجمه شعر! چه در سراییدن شعر ناب! چه در ترجمه کتاب!
شاملو عاشق صدا بود. شما مترجم و شاعر دیگری را پیدا نمیکنید که اینقدر در شعرش صدا وجود داشته باشد. اینقدر در شعرش اسم صوت وجود داشته باشد و همۀ این اسمها را هم بجا و درست بهکاربرده باشد. از اسمهای رایج مثل همهمه و هلهله و غلغله و قهقهه و چهچهه گرفته تا اسمهایی که انگار بیشتر دستاورد خودش بود. خودش آنها را ساخته بود، مثل رپرپۀ طبل و داردار شیپور و غشغشۀ مسلسل و لهله باد و لاهلاه سوز زمستانی و هرّای دیوانگان و امثال اینها. شعر شاملو پر از این صداهاست.
شاملو صداها را هم در ترجمه کتاب، ترجمه میکرد
در نثر هم همینطور. در ترجمۀ دون آرام بهقدری از این صداها وجود دارد که خواننده شگفتزده میشود. از خودش میپرسد شاملو چطور اینهمه صدا را میشناخت…. شما صداهایی را که در کار شاملو وجود دارد با ترجمه ای که کار مترجم بهآذین است مقایسه کنید تا ببینید این مرد چه استعداد بینظیری در زبان فارسی داشت. قرنها خواهد گذشت و مترجم دیگری را مثل او پیدا نخواهیم کرد. خیلی از این اسمها را خودش ساخته یا اگر از قبل در زبان عامۀ مردم وجود داشته، وارد کتابها و فرهنگها نشده. برعکس مترجم دیگر کتاب، بهآذین که هر جا در متن اصلی اسم صوت بهکار رفته، یا بهجای آن «صدا» و «خشخش» و اینطور چیزها گذاشته یا تعبیر دیگری بهکاربرده که بهکلی غلط است و نشان میدهد استعدادی در زبان فارسی نداشته. حالا من چند فقره را مثال میزنم:
مثالهایی از مقایسهی ترجمه کتاب به وسیلهی احمد شاملو و ترجمه کتاب دن آرام توسط به آذین
(روح هر دو شاد و آرام)
ترجمه احمد شاملو: خرّۀ اسب (که بهآذین بهجای آن «خرناس» آورده)
ترجمه احمد شاملو: وزوز زنبور (که بهآذین بهجای آن «خرخر» آورده)
ترجمه احمد شاملو: زقزق دستۀ سطل (که بهآذین بهجای آن «خشخش» آورده)
ترجمه احمد شاملو: لچّولچّ گل جاده (که بهآذین بهجای آن «صدا» آورده)
ترجمه احمد شاملو: شرشر باران (که بهآذین بهجای آن «همهمه» آورده)
ترجمه احمد شاملو: خشخش برگ (که بهآذین بهجای آن «همهمه» آورده)
ترجمه احمد شاملو: چرقّوچرقّ مالبند (که بهآذین بهجای آن «صدا» آورده)
ترجمه احمد شاملو: ژیغژیغ چرخهای ماشین (که بهآذین بهجای آن «خشخش» آورده)
ترجمه احمد شاملو: تاپتاپ پا (که بهآذین بهجای آن «خشخش» آورده)
ترجمه احمد شاملو: تقتق کفش (که بهآذین بهجای آن «صدا» آورده)
ترجمه احمد شاملو: ماغ گاو (که بهآذین بهجای آن «خرناس» آورده)
ترجمه احمد شاملو: غرش چرخها (که بهآذین بهجای آن «همهمه» آورده)
ترجمه احمد شاملو: جرنگجرنگ سکه (که بهآذین بهجای آن «سروصدا» آورده)
ترجمه احمد شاملو: جلینگجلینگ زنگوله (که بهآذین بهجای آن «صدا» آورده)
ترجمه احمد شاملو: ملچوملچ دهان (که بهآذین بهجای آن «سروصدا» آورده)
ترجمه احمد شاملو: غشغش خنده (که بهآذین بهجای آن «صدا» آورده)
برگرفته از سایت خانۀ شاعران جهان