از دیدگاه هوسرل، اصطلاحات ذهنی آنهاییاند که بدون در نظر گرفتن موقعیت گزارهگذاری و بدون توجه به ذهنیت گزاره گذار، مرجع و معنای آنها برای مخاطب مشخص نخواهد شد و اصطلاحات عینی اصطلاحاتیاند که بدون در نظر گرفتن موقعیت گزارهگذاری و ذهنیت گزاره گذار، به مرجع و معنای آنها دست پیدا میکنیم.
ژان- کلود میلنر نیز، در ابراز عقایدش درباره ی عناصر زبانی، غالباً از نظریههای هوسرل (Edmund Husseri، فیلسوف بزرگ آلمانی (1859 – 1938)) متأثر است.
نظر میلنر در باب اصطلاحات ذهنی و عینی
ژان- کلود میلنر، با تکیه بر همین نظریهی هوسرل، تفاوت دیگری نیز برای این دو گروه از عناصر زبانی (اصطلاحات ذهنی و عینی) قائل میشود که نقل آن میتواند ما را در فهم بیشتر مسئله یاری کند.
به اعتقاد وی، واحدهای زبانی- اشاری عناصری هستند که مرجع آنها مستقل نیست و با عوض شدن گزاره تغییر میکند؛ در حالی که مرجع عناصر زبانی ذهنی و شخصی مربوط به ارزیابی و تأثرات، غالباً مستقل است.
مخالفت اورکیونی با میلنر
اورکیونی بلافاصله با چنین تحلیلی مخالفت میکند و این تفاوت اعلام شده را مردود میداند، زیرا از نظر وی (چنان که ما نیز بارها به آن اشاره کردیم)، در همان عناصر مربوط به ارزیابی و تأثرات نیز واژگانی مانند «زیبا»، «بزرگ» و غیره، وجود دارند که نمیتوانیم مرجع مستقل و یکسانی برایشان قائل شویم.
سپس وی اضافه میکند که مرجع و معنای تمامی واحدهای زبانی اشاری و همچنین عناصر زبانی ذهنی و شخصی مربوط به ارزیابیها و تأثرات، همه و همه، از موقعیت گزاره گذاری و از ذهنیت فاعل گزاره گذار متأثرند و در بیشتر مواقع نمیتوانند مشخص و مستقل باشند و به همین دلیل، همواره ذهنی و شخصیاند.
اما با این که تمامی عناصر زبانی مذکور از نظر اورکیونی ذهنی تلقی شدهاند، چنان که میلنر هم بر آن تأکید داشت، تفاوتی نیز میان آنها وجود دارد. عناصر زبانی- اشاری، عناصری هستند که از نظر معنا مستلقاند ولی مرجع آنها متغیر است.
هر چند کاربرد واحدهای زبانی ذهنی و شخصی مربوط به ارزیابی و تأثرات بسته به قابلیت و تواناییهای عقیدتی- فرهنگی فاعل گزاره گذار است و مرجع و معنای آنها نیز بر اساس این تواناییها سنجیده میشود.