مخالفان مفهوم تعادل سبکی در ترجمه متون​

مخالفان مفهوم تعادل سبکی در ترجمه متون​

مفهوم تعادل سبکی که ما در این‌جا آن را شیوه‌ی مطلوب ترجمه فرض کردیم، مخالفانی دارد. مخالفان معتقدند متن ترجمه ‌شده ذاتاً متنی دورگه است چون از دو منبع زبانی یعنی زبان مبدأ و زبان مقصد سرچشمه می‌گیرد. به نظر اینان زدودن تأثیر زبان مبدأ بر متن ترجمه‌شده نه ممکن است نه لازم، چون زدودن آن «صدای نویسنده» یعنی سبک او را که همان فردیت اوست و اثرانگشت او به شمار می‌آید خاموش می‌کند و از طرف دیگر، مانع غنی کردن زبان مقصد می‌شود. تعادل سبکی بر اساس این دیدگاه «تعادل سبکی» مفهومی بی‌معنی است چون سبک متن ترجمه‌شده به سبب این‌که ذاتاً دورگه و التقاطی است نمی‌تواند دارای برخی ویژگی‌های سبک متن مبدأ ازجمله یک‌دستی و روانی باشد.

صدای نویسنده و مترجم در تعادل سبکی

بااینکه قائلین به این دیدگاه این سخن را در مورد متون ادبی می‌گویند، نه در مورد هر متنی، این دیدگاه با دیدگاه ما در مورد تعادل سبکی کاملاً متفاوت است. ما هم معتقدیم که متن ترجمه‌شده متنی دوصدایی است، یعنی اثر تلاش نویسنده و مترجم است و نشانی از فردیت هر دو دارد، اما لزومی ندارد که صدای این دو در متن ترجمه‌ شده صدایی دوگانه باشد. تعادل سبکی به تعادل میان متن مبدأ و متن مقصد نه در سطح خرد بلکه در بالاترین سطح ممکن اشاره دارد. در این سطح، مترجم می‌تواند صدای نویسنده را در صدای خود بازتاب دهد. مترجم هر لحظه در متن حضور دارد و صدایش هر لحظه شنیده می‌شود چون هر لحظه در کار بازآفرینی صدای نویسنده است. صدایش با صدای نویسنده همخوانی و همسویی پیدا می‌کند چون هر دو تلاش می‌کنند آهنگ واحدی را بنوازند. مترجم با حضور خود می‌کوشد حضور نویسنده را در متن تثبیت کند، یعنی متن را به سویی ببرد که نویسنده قصد آن را داشته است. وقتی نویسنده و مترجم صدایی واحد دارند دوصدایی بودن متن به متنی التقاطی نمی‌انجامد. با قبول اصل نسبیت هم‌صدایی نویسنده و مترجم قابل درک و قابل اجرا می‌شود.

جدیدترین ها

مطالب مرتبط