اورکیونی در بحث اولیهی خود دربارهی گزاره گذاری، به بحث مربوط به « ارتباط زبانی » اشاره میکند و در همین راستا، ابتدا میکوشد به مطالعهی نمودار مشهور یاکوبسن در این زمینه بپردازد. البته لازم است یادآوری کنیم که قبل از یاکوبسن زبان شناسان زیادی مانند مارتینه، هالیدی (M. A. K. Holiday) و دیگران به نقشهای گوناگون زبان توجه کردهاند.
به عنوان مثال، مسئلهی حدیث نفس آندره مارتینه و نقش آن در ایجاد معنا، از نمونههای بارز نقشگرایی است. اما طرح یاکوبسن نسبت به طرح دیگران بسیار کاملتر و منسجمتر است.
برای روشن شدن مطلب و برای اشراف به موضوع بحث دربارهی ذهنیت و معنا، لازم است ابتدا اشارهای به نظریهی یاکوبسن و نمودار ارتباطی او داشته باشیم که اورکیونی با مستمسک قرار دادن نمودار ارتباطی یاکوبسن، سعی دارد آن را به چالش بکشد و از ورای بحث خویش، ناکارآمد بودن آن را به اثبات برساند.
بنابراین ما با تطابق نظریهی یاکوبسن و اورکیونی، باید شاهد نکات ضعف و قوت این نظریهها باشیم.
نمودار یاکوبسن در روشن شدن بحث ارتباط زبانی
یاکوبسن در نمودارش، روند ایجاد ارتباط را به صورت کلی نشان میدهد. از نظر او، گوینده پیامی را برای مخاطب ارسال میکند. این پیام زمانی میتواند کارساز باشد که موضوعی را شامل شود. پیام باید پس از رمزگذاری از سوی گوینده به وسیله ی یک مجرای فیزیکی، از طرف مخاطب نیز رمزگشایی شود. نمودار ارتباطی وی به شکل زیر است:
موضوع
پیام
مخاطب ………….. گوینده
مجرای ارتباطی
رمز
در این نمودار، یاکوبسن شش جزء تشکیل دهندهی فرایند ارتباطی- گوینده، مخاطب، مجرای ارتباطی، رمز، پیام و موضوع- را که معنا حاصل از آنهاست، ذکر میکند.
معرفی نقشهای ششگانه زبان
او این عوامل را تعیین کنندهی نقشهای شش گانهی زبان میداند. برای درک بهتر این نقشهای زبانی و نقد و بررسی مسئلهی «ارتباط زبانی» از سوی اورکیونی، به توضیح مختصر آنها، که اکثر متخصصان زبان شناسی ایرانی نیز پیوسته به آن توجه داشتهاند، اکتفا میکنیم.
نقش عاطفی (function emotive)
در این نقش زبان، جهت گیر پیام به سوی گیرنده است. این نقش سعی دارد تأثیری از احساس گوینده به وجود آورد؛ خواه گوینده حقیقتا این احساس را داشته باشد و خواه وانمود کند که چنین احساسی دارد. از نظر یاکوبسن این نوع نقش غالبا در قالب ساختهای ندایی یا حتی اصواتی ماند «ای وای»، «اوه اوه» و غیره شکل میگیرد.
نقش ترغیبی (function conative)
این نقش از ارتباط زبانی، جهت گیری پیام به سوی مخاطب است. برخی از ساختهای زبانی، از جمله ساختهای امری، بارزترین نمونههای نقش ترغیبی هستند. درست و نادرست بودن چنین ساختهایی قابل تشخیص نیست و نمیتوانیم با معیارهای مشخصی آنها را از هم متمایز کنیم. اگر جملهای مثل «تبریز شهر زیبایی است، حتما به ان جا مسافرت کنید.» را بیان کنیم، صدق و کذب بودن این جمله را نمیتوانیم بسنجیم این جمله به خودی خود حالتی ترغیبی دارد.
نقش ارجاعی در ارتباط زبانی (function referentielle)
در این جا، جهت گیری پیام به سوی موضوع پیام است. تمامی جملات خبری زبان در قالب این نقش قابل طبقهبندیاند و به همین دلیل، تشخیص درست و نادرست بودن گفتههایی که از نقش ارجاعی برخوردارند، با توجه به محیط امکان پذیر است؛ مانند «امروز برف می براد.» یا «علی در خانه نیست».
نقش فرازبانی (function metalinguistique)
از نظر یاکوبسن هرگز گوینده یا مخاطب یا هر دو آنها بخواهند از مشترک بودن رمزی که به کار میبرند مطمئن شوند، جهت گیری پیام به سوی رمز خواهد بود. در چنین شرایطی، زبان برای صحبت دربارهی خود زبان به کار میرود و کلمات مورد استفاده شرح داده میشوند. به عنوان مثال، «گفتم: تبریز: «ت»، «ب»، «ر»، «ی»، «ز» یا «عمه یعنی خواهر بابا».
نقش همدلی (function phatique)
در این ارتباط زبانی، جهت گیری پیام به سوی مجرای ارتباطی است. از نظر یاکوبسن، برخی پیامها اهداف دیگری دارند؛ مثلا میخواهند ارتباط برقرار کنند، موجب ادامهی ارتباط شوند یا ارتباط را قطع کنند. برخی دیگر نیز میخواهند از عملکرد مجرای ارتباط مطمئن شوند؛ مثلا، «متوجه هستی چه میگویم؟» یا «الو، صدایم را میشنوی؟» و از این قبیل.
نقش ادبی (function poetique)
در این نقش زبان، جهت گیری پیام به طرف خود پیام است. در این وضعیت، این پیام است که در کانون توجه قرار میگیرد. از نظر یاکوبسن، پژوهش درباره ی این نقش زبان بدون در نظر گرفتن ویژگی کلی زبان، به ثمر نخواهد نشست و از سوی دیگر، بررسی زبان نیز مستلزم بررسی همه جانبهی نقش شعری آن است.
یاکوبسن این نقش زبان از ارتباط زبانی را «نقش شعری» نامیده است، هر چند خود او نیز اذعان دارد که نقش شعری را نمیتوان محدود به شعر دانست و ساختار شعر نیز به نقش شعری زبان محدود نمیشود.
زبان: نوعی ابزار ارتباطی
با ملاحظهی نمودار یاکوبسن و با در نظر گرفتن نقشهای زبانی مطرح شده چنین استنباط میشود که یاکوبسن زبان را بیشتر یک «ابزار ارتباطی» تلقی میکند و از برخی قابلیتهای زبانی غافل است.
زیرا وقتی زبان را فقط نوعی «ابزار ارتباطی» در نظر بگیریم، مسلما قوانین و رموز مورد نیاز در برقراری این ارتباط نیز در برهههای متفاوت و در بافتهای بیانی گوناگون متغیر و ناپایدار خواهند بود و به همین دلیل، در بیشتر اوقات، نمیتوانیم ساز و کارهای ارتباطات زبانی را یک بار برای همیشه، به شکل اصول و وانین مشخصی تعریف نماییم.
اورکیونی در تحلیلهای خود از نمودار یاکوبسن، با طرح مثالهای ملموسی، به نقد و بررسی موضوعات مطرح شده در این نمودار میپردازد که در اینجا تنها به چند نمونه از آنها اشاره خواهیم کرد.
بررسی اورکیونی از نمودار ارتباط زبانی یاکوبسن
او ابتدا یکی از عناصر اصلی این نمودار ارتباط زبانی، یعنی «رمز» را مورد انتقاد قرار میدهد. از نظر وی، بحث مربوط به رمز در نزد یاکوبسن با دو نقیصه مواجه است: مشکل یکنواخت بودن رمزها و مشکل بیرونی یا درونی بودن آن.
از طرفی، او یکنواخت بودن رمز در ارتباط را یک قانون نمیداند و معتقد است که افراد در شرایط مختلف میتوانند این رمزگان زبانی را بنا بر موقعیت و بافت بیانی تغییر دهند: هر واژه بر چیزی دلالت خواهد کرد که «من» میخواهم. بنابراین، در برابر چنین ادعایی از سوی ارسال کنندهی پیام، رمز چیزی بیش از یک قرارداد شخصی نیست که میتواند در موقعیتهای بیانی مختلف عملکردی متفاوت داشته باشد.
از طرف دیگر، آیا رمز امری درونی است یا بیرونی؟ در دو سوی ارتباط زبانی، ارسال کننده و گیرندهی پیام قرار دارند و رمز برای اولی امری درونی است، چرا که در ذهن و تصور او شکل میگیرد؛ و برای دومی، ابتدا به صورت یک امر زبان شناختی (بیرونی) است و سپس درونی می شود.
پس رمز، هم درونی است و هم بیرونی و به همین دلیل، نمیتواند بر اساس دیدگاهی ثابت و پایدار مورد تفسیر قرار گیرد و از روندی اصولی برخوردار شود.
نقش گوینده و یا ارسالکننده در نمودار یاکوبسن
همچنین در نمودار یاکوبسن، گوینده یا ارسال کننده ی پیام چنان معرفی میشود که گویا به قصد برقراری ارتباط با مخاطب خود، با آزادی تمام، دست به انتخاب واژگان و واحدهای زبانی میزند.
در حالی که این گوینده یا همان فرستندهی پیام، همواره تحت فشار ضرورت ها قرار دارد و با موانع زیادی رو به روست؛ زیرا برقراری هر نوع ارتباط با مخاطب، به طور هم زمان، از شرایط خاص خود ارتباط (آگاهی و علم فرستندهی پیام، تعداد مخاطبان، میانگین سنی آنها و از این قبیل عوامل) و از خصیصههای مضمونی و بیانی گفتمان (دیالوگ/ تک گویی، نوشتاری/ گفتاری، آموزشی/ غیرآموزشی، روایی/ توصیفی، کودکانه/ غیرکودکانه و غیره) متأثر است.
اینها عواملی هستند که انتخاب فرستنده ی پیام را در حیطهی واژگان، مسائل ساختاری و نحوی بیان و غیره تحت الشعاع قرار میدهند و، به رغم ادعای یاکوبسن، آزادی وی را محدود میکنند. به عبارت دیگر، این عوامل پیشاپیش در ذهن ارسال کنندهی پیام تأثیر بسزایی میگذارند و موجب میشوند تا وی نتواند با آزادی کامل با عناصر زبانی مواجه شود و انها را به کار گیرد.
نقش فرستنده و گیرنده پیام در ارتباط زبانی
در واقع فرستندهی پیام و گیرندهی آن کسانی هستند که هم از قابلیتهای زبان شناختی و هم فرازبان شناختی برخوردارند، مثلا هر یک دارای زمینههای روان شناختی و روانکاوی خاصی هستند. درجهی برخورداری آنها از این قابلیتها لزوما با هم متفاوت خواهد بود و این امر بر رمزگذاری و رمزگشایی نیز تأثیر مستقیم خواهد داشت.
از سوی دیگر، هر یک از آنها دارای پیشینهی فرهنگی متفاوتی هستند یا برداشت خاصی از جهان اطراف خود دارند که همه ی اینها در گزینش واحدهای زبانی، به کارگیری آن ها و در نهایت، در برقراری ارتباط تأثیر گذارند.
کلام آخر
نباید فراموش کنیم که مسائل مطرح شده در بالا، توأمان دو قطب مهم پیام، یعنی رمزگذاری و رمزگشایی را تحتالشعاع قرار میدهند و اجازه نمیدهند تا فرستنده و گیرندهی پیام صرفا بر اساس قواعد و قوانین زبان شناختی عمل کنند. بنابراین، در تولید و تسیر معنا، علاوه بر نقشهای زبانی مطرح شده از سوی یاکوبسن دیگر مسائل فرازبان شناختی نیز دخیلند.
لازم است اضافه کنیم که نحوهی ارسال و دریافت پیام، خود به تنهایی، مطالعات مستقلی را میطلبد؛ زیرا چنین روندی از پیچیدگی خاصی برخوردار است و نمیتواند به سادگی با تعاریف، قوانین، و قواعد از پیش تعیین شده تعبیر شود. به عنوان مثال، تنها نقش حرکات فیزیکی بدن یا نحوهی نگاه گوینده در ارسال پیام یا حالات فیزیکی اجزای صورت و حرکات سر مخاطب حین دریافت ان کافی است تا به اهمیت چنین عواملی در رمزگذاری و رمزگشایی پی ببریم.