مقدمه کتاب

مقدمه کتاب

نهضت ترجمه یونانی- عربی به‌عنوان یک پدیده اجتماعی و تاریخی

مدت زمان تحقیق درباره‌ی آثار  ترجمه یونانی – عربی

 

یک‌ونیم قرن تحقیق و مطالعه درباره آثار یونانی- عربی به‌طور مستند نشان می‌دهد که از اواسط قرن هشتم تا پایان قرن دهم میلادی تقریباً تمام کتاب‌های غیرمذهبی غیرادبی و غیرتاریخی یونان که در امپراطوری بیزانس شرقی و خاور نزدیک موجود بود، به زبان عربی ترجمه شد. معنای این سخن آن است که آثار یونانی باقیمانده از عهد یونان باستان، روم و اواخر عهد باستان، جز مواردی که فوقاً ذکر شد، همه همراه با مطالبی که نسخه اصلی یونانی آن‌ها از میان رفته بود، از طریق قلم جادویی و دگرگون‌ساز مترجمان به‌دست ما رسیده است: 

  • ستاره‌شناسی و شیمی و سایر علوم رمزی؛
  •  موضوعات اربعه یعنی حساب، هندسه، 
  • نجوم و نظریه موسیقی؛
  •  تمام فلسفه ارسطو در طول تاریخ آن یعنی مابعدالطبیعه،
  •  اخلاق، فیزیک، 
  • جانورشناسی، 
  • گیاه‌شناسی، 
  • و به‌ویژه منطق (کتاب ارغنون)؛ 
  • همه علوم بهداشتی یعنی طب، داروسازی و دامپزشکی؛ 
  • و سایر مکتوبات کم اهمیت‌تر مانند راهنمای علوم نظامی بیزانس (تاکتیکا)، مجموعه‌های رایج از کلمات قصار و حتی کتاب تربیت بازهای شکاری، 

همه و همه از زیردست مترجمان گذشته و به‌دست ما رسیده است (با ضمیمه مقایسه شود). برای درک وسعت و حجم سنگین کارهای ترجمه‌شده کافی است توجه شود که مجموعه آثار جالینوس که توسط کوهن Kuhn گردآوری شده و نسخه آکادمی برلین از شرح‌های یونانی آثار ارسطو- کارهایی که فقط بخش کوچکی از کتاب‌های ترجمه‌شده هستند، بالغ بر هفتاد و چهار مجلد بزرگ است. می‌توان به‌درستی ادعا کرد که تحقیق درباره آثار غیرمذهبی ما بعد کلاسیک یونان بدون توجه به اسناد زبان عربی که در این چارچوب زبان کلاسیک دوم حتی قبل از زبان لاتین محسوب می‌شود، تقریباً ناممکن است.

آغاز نهضت ترجمه با به قدرت رسیدن عباسیان

نهضت ترجمه، که با به قدرت رسیدن عباسیان آغاز شد و عمدتاً در بغداد صورت گرفت، نشان‌دهنده دستاورد حیرت‌انگیزی است که شناخت و درک علت آن، غیر از اهمیت مستقل آن برای زبان‌شناسی ونانی و عربی و تاریخ فلسفه و علم (که بررسی جوانب مختلف آن حتی امروزه هم به‌شدت ادامه دارد)، جز به‌عنوان یک پدیده اجتماعی ممکن نیست (جنبه‌ای که کمتر مورد بررسی قرار گرفته است). 

به‌عبارت دیگر نهضت ترجمه یونانی- عربی 

  • اولاً بیش از دو قرن طول کشید و بنابراین یک پدیده موقت نبود.
  •  ثانیاً، این نهضت مورد حمایت همه نخبگان جامعه عباسی از خلفا گرفته تا شاهزادگان، از مقامات کشوری تا امرای ارتش، از بازرگانان تا بانک‌داران، و از علما گرفته تا دانشمندان، قرار داشت و در نتیجه طرح کوچک متعلق به یک گروه خاص که در صدد پیشبرد مقاصد محدود شده خود باشند، نبود. 
  • ثالثاً، هزینه‌های این نهضت با وجوهات عظیم دولتی و خصوصی تأمین می‌شد و به‌عبارت دیگر این نهضت نتیجه تصمیم یک شبه فردی خیر یا فرهنگ‌دوست و یا سرمایه‌گذاری بشر دوستانه یا جاه‌طلبانه رایج و مرسوم چند آدم ثروتمند نبوده است.
  •  و سرانجام، این‌کار با آن‌چنان روش عالمانه و دقت فراوان زبان‌شناختی- توسط حنین بن اسحاق مشهور و اطرافیانش- بر اساس یک برنامه پایدار انجام می‌شد که نسل‌ها به طول انجامید و این خود در تحلیل نهایی نشانگر بینش اجتماعی و فرهنگ عمومی جامعه اوایل عصر عباسی است. به‌عبارت دیگر این نهضت نتیجه اتفاقی و تصادفی علایق تحقیقاتی عده‌ای محقق عجیب و غریب که در هر عصر و دوره‌ای به کارهای رمزی زبان‌شناختی یا کتابی بی‌ارتباط با عصر تاریخی خود می‌پردازند نیز نبوده است.

تمام این دلایل نشان می‌دهند که ظهور و تداوم طولانی نهضت ترجمه ناشی از نیازها و تمایلات جامعه نوپای عباسی مطابق با ساختار آن جامعه و ایدئولوژی متعاقب آن بوده است. دو نظریه‌ای که تا به امروز به ناحق بر مباحث مربوطه غالب بوده‌اند به زحمت می‌توانند این مطلب را تبیین کنند. 

آیا نهضت ترجمه به خاطر علاقه مسیحیان سریانی زبان بوده است؟

نظریه اول مدعی است که نهضت ترجمه نتیجه اشتیاق عالمانه عده‌ای مسیحی سریانی‌زبان مسلط به یونانی (به علت آموزش‌های خاص خود) و عربی (به علت شرایط خاص تاریخیشان) بوده است که از سر انگیزه‌های خیرخواهانه برای بهبودی جامعه خود (یا حتی فرض کنید برای تبلیغ دین خود) تصمیم به ترجمه بعضی از آثار گرفتند. 

آیا نهضت ترجمه برای آزاد اندیشی حکام روشنفکر بوده است

نظریه دوم که در تاریخ‌نگاری رایج و جاری به‌وفور یافت می‌شود، آن‌را به بصیرت و آزاداندیشی تنی چند از «حکّام روشنفکر» که ایدئولوژی روشنگری اروپایی را در فرافکنی معکوس آن درک کرده و آموختن را به خاطر نفس آن ترویج می‌کردند، نسبت می‌دهند. مسیحیان سریانی‌زبان مسلماً نقشی اساسی در نهضت ترجمه ایفا کردند- بخش اعظمی از مترجمان، اما نه همه آن‌ها، از این گروه بودند- و نهضت ترجمه بدون حمایت فعالانه خلفای نامدارتر اوایل عصر عباسی- همچون المنصور، هارون الرشید و المأمون- مسلماً شکل‌ دیگری به‌خود می‌گرفت. اما به‌هر‌حال این که چرا مسیحیان سریانی‌زبان اصلاً دست به ترجمه این کتاب‌ها زدند و یا این‌که چرا بانیان این کار مبالغ هنگفتی را برای ترجمه این کتاب‌ها به مسیحیان سریانی‌زبان می‌پرداختند و حتی‌ مهمتر از این‌ها چرا خلفا، یعنی اعراف قریشی که فقط چند نسل از پیغمبر فاصله داشتند، به ترجمه این کتاب‌های یونانی علاقمند بودند سؤالاتی است که کمتر طرح شده است و در مواردی هم که طرح شده کمتر به آن پاسخ داده شده است. حتی اگر بپذیریم که این دو نظریه برای تفسیر تاریخی معتبر هم هستند باز هم نهضت ترجمه یونانی- عربی از نظر تاریخی پیچیده‌تر، ریشه‌دارتر و مؤثرتر از آن بوده است که علت‌های آن توسط هر یک از این دو قابل تبیین باشند.

آیا ساختار در حال تغییر جامعه اروپا محرک انجام ترجمه‌ها بود

اجماع عالمانه در مورد علت ترجمه مشابه و گسترده متون ارسطویی و دیگر متون باستانی از یونانی و عربی به لاتین ظاهراً ظهور طبقه‌ جدیدی از معلمان غیردینی در اروپای غربی در قرن دوازده است. طبق این تفسیر که اساساً ملازم تحلیل ظهور بورژوازی است، این طبقه جدید، به‌علت زمینه متفاوت اجتماعی- اقتصادی خود، نیازمند دانش جدیدی بود که از تعلیمات سنتی کلیسایی روحانیان، مستقل و با مخالف آن باشد. در نتیجه، «علت نفوذ گسترده آثار ارسطو، که در حوالی سال 1200 … همه در دسترس قرار گرفته بودند، این نبود که به‌طور اتفاقی ترجمه شده بودند بلکه آن بود که استادان [یعنی معلمان غیردینی] صرفاً در پی اشاعه محض دانش نبودند بلکه به‌دنبال آموزش خود بودند.» در اینجا ساختار در حال تغییر جامعه اروپای غربی محرک ترجمه‌ها تلقی شده است.

دلایل مختلف برای تحلیل در باره‌ی نهضت ترجمه

تحلیلی مشابه این در ارتباط با نهضت ترجمه یونانی- عربی نه تاکنون صورت گرفته و نه حتی پیشنهاد شده است. دلایل آن هم مختلف است اما اصلی‌ترین آن مسلماً فقدان تحقیقات مقدماتی در این جهت است که علت خود این ممکن است کمبود نسبی منابع اولیه باشد. علاوه‌بر آن یک مشکل هم در ارتباط با روش و مقولات تحلیلی متناسب وجود دارد. مفهوم بورژوازی، یا در این مورد معلمان غیردینی، که ناگهان از وسط این تحلیل بیرون می‌آید به‌نظر می‌رسد جعل نظری کاملاً مناسبی برای نمایش واقعیت اجتماعی قرن دوازده اروپای غربی باشد. اما اوضاع در نیمه دوم قرن هشتم در بغداد کاملاً متفاوت بود و در نتیجه کارکرد متناسب یک چنین مقوله تحلیلی در این مورد قابل تردید است. حمایت از نهضت ترجمه همه مرزهای دینی، فرقه‌ای، قومی، قبیله‌ای و زبانی را درنوردیده بود. عرب و غیرعرب، مسلمان و غیرمسلمان، سنی و شیعه، لشکری و کشوری، بازرگان و مالک، و غیره و غیره، همه در زمره بانیان آن بودند. علاوه‌بر آن تا عصر آل بویه ( 1055-945) طول کشید و به این ترتیب از حمایت ترکیبات اجتماعی مختلفی که دارای طبقات اساساً متفاوت از یکدیگر بودند، برخوردا شد. بنابراین، آنچه که در یک ترکیب «طبقه» حامی آن را تشکیل می‌دهد در ترکیب بعدی هم دوباره باید تبیین شود. و بالاخره این که حتی مفهوم «علما» یا نخبگان دانش‌آموخته، که خاص جوامع اسلامی است، نیز چندان قابل استفاده در این رابطه نیست چون که خود این مفهوم در طی- و در واقع عمدتاً در اثر- نهضت ترجمه در حال شکل‌گیری بود. پس، اولاً تعریف طبقه به‌عنوان یک مقوله تحلیلی متناسب در این چارچوب دشوار است و ثانیاً تعیین یک (یا چند) طبقه خاص به‌عنوان حامیان نهضت ترجمه تقریباً ناممکن است. قصد من عدم خلاقیت نیست اما با توجه به وضعیت مطالعات عربی و اسلامی به‌طور کلی، ترجیح می‌دهم که اشتباه من به‌جای آن‌که از ابهام و آشفتگی نظری ناشی شود، در اثر سادگی باشد.

به‌عبارت دقیق‌تر باید بگویم که به‌علت ماهیت موضوع این کتاب- ریشه‌های ملموس اجتماعی و تاریخی یک نهضت عمده فکری در تاریخ بشر- اتخاذ یک موضع آگاهانه نظری برای مشاهده و تحلیل واقعیات موضوع از منظر آن بسیار سهل و در واقع به زعم برخی، ضروری است. برای چنین کاری یا باید یک نظریه رایج را وام گرفت و یا باید نظریه جدیدی ساخت درست همان‌طور که به‌عنوان مثال، همیلتون گیب Hamilton Gibb در یکی از جلسات درسی خود تحت عنوان «تاثیر فرهنگ اسلامی بر اروپای قرون وسطی» به سه «قانون» به‌اصطلاح حاکم بر تمام عملکرد‌های تأثیر فرهنگی، رسید. 

انتقال دانش یونانی به زبان عربی

ادبیات کاملاً گسترده‌ای درباره انتقال دانش یونانی به زبان عربی وجود دارد که عمدتاً به‌طور ناخودآگاه بر اساس چنین جعلیات نظری کار می‌کند. من در صرف وقت بر سر این‌ها و با این‌ها فایده‌ای نمی‌بینم چون که یافتن فقط یک مورد استثناء از این «قوانین» یا «اندیشه‌های بزرگ» به‌اصطلاح تعریف‌کننده فرهنگ برای بی‌اعتبار کردن آنها کافی است و من تقریباً با مقادیر متنابهی از این استثناء‌ها مواجه هستم. علاوه‌بر آن و شاید هم بدتر از آن این است که فاصله بین «اندیشه‌ها» و «قوانین» تعریف‌کننده ناشی از این مواضع نظری با اتخاذ مفروضات ماهیتاً جوهرگرایانه و واقع‌گرایانه، و بنابراین غیرتاریخی- مفروضاتی چون «روح یونانی» یا «ذهن عربی»- بیش از یک گام کوچک نیست. و این‌ها به‌علت این‌که با استفاده از این جعلیات نظری همه چیز را درباره سابقه و جهت‌گیری ایدئولوژیکی هر یک از آن عالمان، به‌جای اصل موضوع مورد بحث، به ما می‌گویند به جامعه‌شناسی یا تاریخ معرفت در قرون نوزده و بیست به‌جای بررسی تاریخی موضوع تعلق دارند. به‌سهولت می‌توان تصور کرد که انتقال دانش یونانی به عربی باید مقادیر فراوانی از این توجهات را پدید آورده باشد اما من به‌دلایلی که برشمردم جایی بیشتر از آنچه که واقعاً ضروری بوده است به آن اختصاص نداده‌ام (ر.ک. فصل 3. 7) یک بخش از کتاب‌شناسی را به‌طور خاص به تحقیقاتی که اهمیت فرهنگی انتقال یونانی- عربی را مورد بحث قرار می‌دهند، اختصاص داده‌ام. تعدادی از نظریه‌ها و اندیشه‌های معقول‌تر مندرج در این تحقیقات به‌تفصیل در مقاله‌ای از کریمر Joel L. Kraemer که چهارده سال قبل به‌چاپ رسیده بود و اخیراً نیز تجدید چاپ شده، معرفی شده‌اند. خوانندگان علاقمند می‌توانند به آن رجوع کنند.

نهضت ترجمه یونانی- عربی یک پدیده بسیار پیچیده اجتماعی است و هیچ وضعیت، مجموعه حوادث یا شخصیت واحدی را نمی‌توان علت آن شمرد.

عواملی که در تداوم نهضت ترجمه نقش‌داشته‌اند

مجموعه‌ای از عوامل متفاوت در شکل‌گیری و تداوم آن نقش اساسی داشته‌اند و من تاکنون نظریه یا مجموعه نظریه‌ای که بتواند چند شکلی تاریخی آن را نشان دهد ندیده‌ام. آنچه که در این مرحله ابتدایی تحقیق درباره جامعه اوایل عهد عباسی انجام آن بیشتر به مصلحت است آن است که به بهترین نحو به منابع خود گوش داده و آن‌ها را درک کنیم و سعی کنیم آن‌ها را به همان صورتی‌که برای مخاطبان عصر خود نوشته شده بود و معنا می‌داد بخوانیم و تفسیر کنیم و اجازه دهیم که خود آن‌ها مقولاتی را که مطالب به آن‌ها قابل تجزیه هستند تعیین کنند. در این‌صورت تحقیقات بعدی شاید در شرایط بهتری برای شکل‌دهی به ابزار تحلیلی پیشرفته‌تر قرار بگیرد.

نهضت ترجمه و سلسله‌ عباسی

 این‌چنین رویکردی به‌طور نسبی روشن می‌کند که نهضت ترجمه از یک سو کاملاً به بنای بغداد و تأسیس سلسله عباسی در آن به‌عنوان مدیران یک امپراطوری جهانی و از سوی دیگر به نیازهای خاص جامعه بغداد، که در حال شکل‌گیری تحت دو فشار تمهیدات سلسله عباسیان و نخبگان و ترکیب خاص و از بسیاری جهات بی‌سابقه خود بود، مرتبط بوده است. بر همین اساس من این دو جنبه را در دو بخش اول و دوم کتاب مورد بررسی قرار داده‌ام.

نهضت ترجمه یونانی عربی در بغداد

من به دشواری این کار هم از نظر کمبود و پیچیدگی منابع و هم از نظر تازگی و حساسیت نسبی موضوع واقفم. با این حال نهضت ترجمه یونانی- عربی بغداد، با هر معیاری، حقیقتاً یک عصر طلایی در طول تاریخ بشر بوده است. من مدعی هستم که این نهضت از نظر اهمیت و توصیف با آتن پریکل، رنسانس ایتالیا، یا انقلاب علمی قرون شانزده و هفده هم‌گروه و هم‌ردیف است و شایستگی آن‌را دارد که به همین صورت در آگاهی تاریخی ما شناخته شود و جای بگیرد. ارائه یک شرح جامعه و واحد از این نهضت که در اینجا برای انجام آن تلاش شده است به‌نظر می‌آمد که بهترین راه پیشبرد بحث باشد، بحثی که من امیدوارم این کتاب به ترویج آن کمک نماید.

جدیدترین ها

مطالب مرتبط