16بجز اورسینی: «آنچه در کازانووا تلویحاً مطرح شده است و در مورتی بهوضوح بیان گشته پیشفرض سنّتی وجود یک زبان «منبع»، و یک زبان «مقصد» است که بهنوعی [بهعنوان] مقلّد دیده میشود. بهجای این، لیدیا لیو، دو مفهوم بسیار مفیدتر «میهمان» و «میزبان» را پیشنهاد داده که توجه را بر عملی ترا-زبانی متمرکز میکند که از طریق آن میزبان مفاهیم و فرمها را تصاحب [appropriate] میکند… [در این حالت] بررسی تأثیر فرهنگی بهجای مطالعه [روابط] مرکز و حاشیه، تبدیل به مطالعه [مفاهیم مربوط به] تصاحب [مفاهیم] میشود» (صص 2- 81). صنعت فرهنگ بهعنوان یک «میهمان» که توسط یک «میزبان» دعوت شده تا فرمهایش را «تصاحب» کند… آیا اینها مفاهیم [نظری] هستند، و یا رؤیاپردازی [خام]؟
17یعنی: هرجا علمی بهوجود میآید، قوانینی هرچند ناقص هم باید وجود داشته باشد.
18آراک، صص. 41 و 38؛ ص 255.
19توضیح م: اشاره به کتابMimesis: The Representation of Reality in Western Literature اریک آورباخ، پژوهشگر آلمانی است، که بهدنبال سیاستهای ضد یهود از آلمان نازی به ترکیه و بعد به آمریکا مهاجرت کرد.این کتاب، که بهنظر میرسد هنوز به فارسی ترجمه نشده، از جمله مهمترین آثار در بررسی جنبههای واقعگرایی در ادبیات اروپا است.