11کریستال، صص. 69 تا 73.
12این نکته که ابداعاتی ممکن است در نیمه-حاشیه پدیدار شود، امّا مرکز آن را صاحب شده و منتشر کند، حاصل چندین مطالعه در تاریخ اوّلیه رمان است (آرمسترانگ، رسینا، ترامپنر، و دیگران: و همه کاملاً مستقل از نظریه سامانه جهانی نوشته شدهاند)، که اشاره دارند چطور صنعت فرهنگ در لندن و پاریس فرمی خارجی را کشف میکند، اندکی آن را بهبود میدهد، و بعد آن را در اروپا بهعنوان محصول خودش میفروشد ([روندی که]) که با شاهکار رماننویس «انگلیسی» والتر اسکات بهپایان میرسد). درست در زمانی که «رندنامه» در کشور خاستگاهش افول مییابد، ژیلبلاس، مُل فلندرز، ماریان و تام جونز در سراسر اروپا منتشر میشوند؛ رمانهای نامهنگارانه، که ابتدا در اسپانیا و ایتالیا نوشته شدند، بهخاطر [آثار] مونتسکیو و ریچاردسون (و بعد گوته) در اروپا بسیار پرطرفدار میشوند؛ «روایتهای اسارت» آمریکایی از طریق کلاریسا و گوتیک بینالمللی میشود؛ «تخیّل ملودرام ایتالیایی» از طریق پاورقیهای فرانسوی دنیا را فتح میکند؛ رمان تربیتی آلمانی توسط استاندال، بالزاک، دیکنز، برونته، فلوبرت، الیوت و دیگران کپی میشود. البته این تنها راه و یا شاید مسیر اصلی، خلاّقیت ادبی نیست؛ اما مکانیسم آن قطعاً وجود دارد نیم سرقت [ادبی] و نیم تقسیم کار بینالمللی و شباهت جالبی با محدودیتهای کلانتر اقتصادی دارد.