ایرانی کردن نامها در ترجمه نمایشنامههای مولیر
میدانید که دورههای آغازین ترجمهی آثار ادبی اروپایی به زبان فارسی، مانند ترجمهی نمایشنامههای مولیر، نامهای آدمها را هم ایرانی و فارسی میکردند تا خواننده از ناآشنایی فضا و نامها نرمد و بتواند با معنای اثر، بهویژه مایهی آموزشی اخلاقی تازهی آن، رابطه برقرار کند. زیرا تا حدود یک قرن پیش خواننده و بینندهی ایرانی جز جهان پیرامون خود و نامهای آشنای آن از عالمهای دیگر بشری و اسمورسم آدمها در آن کمتر چیزی میدانست.
ترجمهی راحتالحلقومی
بههرحال، روزگار اینگونه ترجمهی «راحتالحلقومی» دیرزمانیست که گذشته است. همچنان که شما هم توجه کردهاید سبک کار من درترجمهی متنهای شاعرانه اینگونه بوده است که در عین کوشش برای هرچه روانتر کردن زبان ترجمه و مایهور کردن آن از روح و میراث شاعرانهی زبان فارسی، بازتابی از فضای اصلی زبان اثر در آن باشد. این نکته را در مثالهایی باز گفتم که از ترجمهی خود از چنین گفت زرتشت در همین مصاحبه آوردم.
شگرد مترجم در ترجمه مکبث و ماکیاولی
در ترجمه مکبث و شهریار ماکیاولی هم همین شگرد را بهکار بستهام. در نتیجه ترجمههای من همچنان که نوشتههایم به قول شما«خواصپسند» است و من کاری با عوام و پسند و ناپسندشان ندارم. گاهی از این بابت شکوههایی نیز شنیدهام. بههرحال خوانندگان ترجمهها و نوشتههای من باید با سبک کار من، که رنگورو و منطق ویژه خود را دارد خو بگیرند تا چیزی از آنها دستگیرشان شود.