توضیح مترجم در مورد این که چرا نیچه نام زرتشت را بر یکی از آثارش گذاشت
نیچه با گذاشتن نام زرتشت بر یکی از آثارش، یعنی چنین گفت زرتشت، که او خود آن را بزرگترین اثر خود میداند، در ایرانیانی که از اواخر سدهی نوزدهم با اندیشه و فلسفهی اروپایی آشنا شده بودند، بسیار کنجکاوی برانگیخت که تا روزگار ما نیز ادامه یافته است. زیرا گمان میکردند و همچنان میکنند، که این اثر نامدار فیلسوفانه و شاعرانه در شرح اندیشههای پیامبر باستانی ایرانزمین نوشته شده است. خواهر نیچه، الیزابت فورستر نیچه، هم گفته است، کسانی از ایرانیان میآمدهاند و از اینکه نیچه نام پیامبر آریایی را بر کتاب خود گذاشته است سپاسگزاری میکردند. (نگاه کنید به مقالهی «نیچه و ایران»در مجموعه مقالهی پرسهها و پرسشها، به همین قلم.)
نخستین برخورد مترجم (استاد آشوری) با کتاب چنین گفت زرتشت
نخستین برخورد من با این کتاب هم، در سن هفده-هجده سالگی، با همین گمان بود. شناسانندهی کتاب هم به من یک رفیق پان ایرانیست بود.اما هنگامیکه در بیستوسه-چهار سالگی ترجمهی انگلیسی آن را بهدست آوردم و شیفتگی آغازین من نسبت به آن اندیشهی ترجمهی این کتاب را، به قصد فهمیدنش به ذهنم راه داد، آن اندازه از فلسفه غرب و تاریخ آن آگاهی داشتم که بدانم زرتشت نیچه آموزههای زرتشت، پیامبر ایرانی، را بازگو نمیکند.
«فلسفهی قارهای« در دنیای ترجمه چیست؟
بههرحال، ترجمهی فارسی آن به قلم من در فضای پس از انقلاب بازتاب گستردهای داشته است. چنانکه در این سالها بیش از چهل بار در دو قطع بزرگ و کوچک چاپ شده است. یکی دیگر از عاملهای توجه نسل جوان خوانندگان و مترجمان ایرانی به نیچه میباید روی آوردِ گستردهی نسلهای پس از انقلاب به فلسفهی مدرن و نیز پستمدرن اروپایی باشد. آشنایی با اندیشهها و نوشتههای فیلسوفان بزرگ اروپایی، در قلمروی که «فلسفهی قارهای» نامیده شده است. نامهایی همچون هایدگر، فوکو، دریدا و دُلوز را بهخاطر میآورد که همگی زیر نفوذ اندیشههای نیچهاند یا به صورتی درگیر با آن. این جریان گستردهی فلسفی در ایران نیز بازتاب داشته و بازار ترجمهی آثار نیچه و یا کتابهایی دربارهی او را بسیار رونق بخشیده است.
چرا بعضی ناشران دست به دامان هر مترجمی میشوند برای ترجمهی یک اثر از نیچه
بههمین دلیل، چنانکه شنیدهام، ناشرانی هستند که دست به دامان هر مترجمی میشوند که کتابی از نیچه یا در بارهی نیچه برای ایشان ترجمه کند. ازجمله از همان چنین «ترجمهها» درمیگذرم و این کار را به صاحبنظرانی مانند شما وامیگذارم که استاد آموزش فن ترجمه و نقدگری آن هستید. اما در پاسخ به این پرسش شما که ترجمههای من از نیچه چه اندازه در شناساندن نیچه و اندیشهی او در فضای فرهنگی جامعهی ایرانی اثرگذار بوده است، باید بگویم که پاسخ روشنی برای این پرسش ندارم. زیرا با همهی کار و کوششی که در گروهی از نسلهای جوانتر جویا در قلمزو علم و فلسفهی مدرن در ایران مشاهده میشود، هنوز در آغاز راه هستیم و جهان سرگشتهی فرهنگی ما درگیر مسائل بزرگ و پیچیدهای است که بدون حل آنها نمیتواند راهی روشن به جهان اندیشهی فلسفی در اروپای مدرن بیابد.
اثری که ترجمه کردن در یک مترجم برای تحلیل فلسفی و فم زمینههای خاص میگذارد
بههرحال، دستکم در باره شخص خود میتوانم بگویم که انس دیرینه با اندیشههای نیچه و کندوکاو در آنها از چندین جهت مرا در کار فهم و تحلیل فلسفی یاری کرده است. نیچه یکی از پیشاهنگان هرمنوتیک مدرن است. شیوهی خوانش او از آثار دیگران از یونان باستان تا روزگار او، و بیرون کشیدن ناگفتهها از دل گفتهها، یا تفسیر و تأویل گفتهها از دیدگاه روانشناسی و دریافتن معنای تاریخی و زیر متن فرهنگی آنها مرا ازجمله در فهم تاریخ و فرهنگ خودمان یاری کرده است.کاری که من در شرح و شکافتن گفتمان نهفته در دیوان حافظ با خوانش هرمنوتیکی کردهام، بر بنیاد آموختههایم از بنیادگذاران هرمنوتیک فلسفی، نیچه و هایدگر و گادامر است.همچنین، مفهوم «کین اندیشی» (Ressentiment) در اندیشهی او و تحلیل درخشانش از آن، که از مایهبخشیهای بزرگ او در زمینهی روانشناسی اجتماعیست مرا در تحلیل وضع جامعه و فرهنگ خود در وضع «جهانسومی»مان یا بهعبارتدیگر هبوطمان از شرق به جهان سوم یاری کرده است. بهویژه در شناخت پدیدهی تاریخی منورالفکری و روشنفکری در میان ما که خود نیز از آن ریشهام.
تأثیر کار استاد آشوری در پیشبرد سبک و زبان ترجمه در دو سه دهه ی اخیر
تا آنجا که به من مربوط میشود برخورداری یکی از «روشنفکران» جهان ما را از اندیشهی نیچه در این حدومرز میشود، دید. بههرحال با مروری بر برخی کارهای دیگر مترجمان و اهل قلم در میان نسلهای جوانتر، یا بهتر است بگویم دوستداران کارهای قلمی من، میتوان دید که تجربههای من در کار بازگردان چند اثر از نیچه در جوار دیگر کارهایم ازجمله واژهپردازیها دستکم در پیشبرد سبک و زبان ترجمه در این دو-سه دهه در میان گروهی از ایشان که کمشمار هم نیستند اثرگذار بوده است.