اولین ترجمه

اولین ترجمه

نخستین ترجمه‌های من

نخستین ترجمه‌های من کارهای آزمایشی ادبی بود برای بهتر آموختن زبان انگلیسی. به یاد دارم که در همان روزگار دانشجویی داستانی از چخوف و چند شعر از مائوتسه تونگ ترجمه کردم که در مجله علم و زندگی چاپ شد. همکاری با بهرام بیضایی برای ترجمه‌ی چند متن نمایشی ژاپنی و چینی، که در دو مجموعه نمایش در ژاپن و نمایش در چین، در نیمه نخست دهه چهل، منتشر شد، از همین کارهای آغازین بود. در همین دوران هم کتابی در زمینه‌ی اقتصاد خاورمیانه برای مؤسسه فرانکلین ترجمه کردم که مؤلف آن‌یک استاد ایرانی دانشگاه در امریکا بود. از یکی از دوستان او در سال‌های پسین شنیدم که آن ترجمه را دیده و پسندیده بود. در این میان کارهای سفارشی ویرایش هم برای فرانکلین و جاهای دیگر می‌کردم.

کار سرنوشت‌ساز من به عنوان مترجم

و اما، کار سرنوشت‌ساز من در این زمینه درگیر شدن با ترجمه‌ی چنین گفت زرتشتِ نیچه بود در همان سال‌ها، در سن بیست‌وسه- چهارسالگی. کشتی گرفتن دورودراز با این کتاب شگفت و دشوار، که با ویرایش‌های پیاپی بیش از سی سال به درازا کشید، مرا در خط اصلی کار خود درزمینه‌ی تجربه در ترجمه انداخت، به شیوه‌ای و در میدانی که هم جسارت و هم پُرکاری و شکیبایی بسیار می‌طلبید. سپس سه کتاب دیگر از او را هم ترجمه کردم و چهارمی چند سالی ست که نیمه‌کاره مانده است. به سبب همین کارهاست که در زبان فارسی کم‌وبیش نام من با نام نیچه گره خورده است.

جدیدترین ها

مطالب مرتبط