مسئله اساسی و ابدی ترجمه
مساله اساسی و ابدی ترجمه،اعم از ادبی و غیرادبی، سبک است. چه در عمل ترجمه، چه در آموزش ترجمه، چه در نقد ترجمه. در عمل ترجمه، چالش بزرگ مترجم این است که بتواند بین متن اصلی و متن ترجمه نوعی تعادل سبکی به وجود بیاورد. چالش بزرگ آموزش ترجمه این است که یاد بدهیم مترجم چگونه سبک نویسنده را بشناسد و بازآفرینی کند. چالش بزرگ نقد ترجمه این است که ببینیم مترجم تا چه حد در بازآفرینی سبک نویسنده موفق بوده است.
سبک ترجمه با چگونه گفتن سروکار دارد نه با چه گفتن
سبک با چگونه گفتن سروکار دارد نه با چه گفتن. وقتی از سبک ترجمه صحبت میکنیم، از «غلط» یا «درست» بودن متن ترجمه در قیاس با محتوای متن اصلی صحبت نمیکنیم. کمتر ترجمهای بدون غلط محتوایی یافت میشود. هرچند که در ایران، در مقایسه با کشورهایی که در آنجا ترجمه بهصورت حرفهای انجام میشود؛ تعداد اغلاط بهمراتب بیشتر است. ولی بزرگترین غلط مترجم این است که نتواند سبک را درست منتقل کند. مترجم ممکن است اغلاط ریزی مرتکب شود اما بتواند سبک را منتقل کند و برعکس ممکن است غلط فاحشی در کارش نباشد اما نتواند سبک را منتقل کند. نویسندهای گفته بود من ترجمه کتابی را بهدست گرفتم تا بخوانم ولی اولین جمله آن را که خواندم کتاب را بستم و کنار گذاشتم. این جمله غلط نبود، هممعنی را رسانده بود و هم غلط دستوری نداشت. غلط بزرگ آن این بود که مترجم نتوانسته بود سبکی درخور سبک نویسنده خلق کند.
بحث سبک در ترجمه نسبت به ادبیات جدید است
بحث سبک در ادبیات یک بحث قدیمی و به قول ادبا، بحث درازدامنی است. ولی بحث سبک در ترجمه بحث نسبتاً جدیدی است و کمتر به آن پرداخته شده است. این بحث هم در مطالعات ترجمه اهمیت دارد هم بخصوصاً در عرصه ترجمه حرفهای، آموزش ترجمه و نقد ترجمه در ایران، مشکل اساسی در مسئلهی سبک ترجمه دوگانگی میان سبک نویسنده و سبک مترجم است. چالش پیش روی مترجم، در مرحله نظری، این است که بداند نسبت بین این دو سبک چیست یا چگونه باید باشد و در مرحله عملی، بتواند این نسبت را بهدرستی برقرار کند.